Abstract:
تئاتر فورمن نوشتاری است بر و از بدن که در آن نشانهها و رمزگان نظام قدرت با رویکرد ابزاری و عملکردجویانه از بدن به چالش کشیده میشود. قدرت با شعارهایی مانند مراقبت از بدن و مقدّس شماردن زندگی، انسان را در معرض تنآوریهایی کارکردگرا و هدفمند قرار میدهد، یا به بیان دیگر، بدن را ابزاری با هدف خاصّ بودن و زیستن برای قدرت تعریف میکند. امّا فورمن چنین تکریم بدن را، مزیّن کردنش به نشانهها، رفتارها و ساختهای تحمیلی و بیمحتوا میداند. در واکنش به چنین رویکرد ابزارمحور، میتوان آثار فورمن را از منظر نظریهی «ژست» یا بدن «بیهدف» آگامبن مورد بررسی قرار داد. ژست در بدن بازیگران فورمن به شکل جدایی صدا از تن رخ میدهد، صدایی که در پس بلندگوها هزار چهره مییابد و بازیگر را در سکوت فرو میبرد. تن بیصدا و سکوت تن ایستادگی برابر بدن کلاممحور و موزون است. ژست را همچنین میتوان در تکنیکهای سینمایی تئاتر فورمن یافت که به واسطهی آن بدن نوعی از بیفرمی را تجربه میکند. فورمن بدنش را به دست لنز دوربین و نماهای بسیار نزدیک میسپرد تا تجربهای متفاوت از تنآوری برای تماشاگران به ارمغان آورد. در حقیقت، سینمایی کردن تن، آن را به عرصهای برای نوسازی و بازسازی تبدیل میکند؛ هنجارهای حرکتی و ادراکی را پس میزند؛ از بودن در بالقوگی لذّت میبرد؛ در آخر، ابزاری بیهدف میشود برای نابودی ساختهای قدرت.
Machine summary:
com Body without Means )Gesture( in Richard Foreman’s Theater مقدمه سنت بدن چندپاره و در عذاب تئاتر بکت که بعدها توسط آرتو، گوروتوسگي و بروک بيشتر صيقل داده شد، بر روي صحنه ي ريچارد فورمن تبلور تازه اي مي يابد.
13 ,Fall & Winter 2014- 2015 248 تجربه ي تن آوري بي هدف (ژست ) در آثار نمايشي ريچارد فورمن روش شناسي اين مقاله جستاري است بر بالقوگي تن آوري ١ و تن آوري بالقوه ٢ از منظرگاه انديشه ي سياسي جورجو آگامبن در باب بدن و زندگي ماسواي فرمايشات نظام قدرت و زيست ـ سياست .
نـقـد زبـان و ادبـيات خـارجـي دوره نــهــم ، شـمـاره ١٣، پــايـيـز و زمـســتـان ٢٥١١٣٩٣ Body without Means )Gesture( in Richard Foreman’s Theater در نمايش ماريا دل باسکو١ (٢٠٠٢) ژست را مي توان در تشريح و شکاف بدن به مثابه ي جولانگاه قدرت بازيافت .
Bad Behavior نـقـد زبـان و ادبـيات خـارجـي دوره نــهــم ، شـمـاره ١٣، پــايـيـز و زمـســتـان ٢٥٣١٣٩٣ Body without Means )Gesture( in Richard Foreman’s Theater هسته هاي ادراکي متغير (فورمن و هاويلند) قرار مي دهد.
مي توان چنين استنباط کرد که فورمن در اين اثر «ادارکش را در فضاي تکنولوژي درهم مي آميزد» )١١٦ ,Birringer Theatre, Theory, Postmodernism(: «فضاي تئاتر آماده نـقـد زبـان و ادبـيات خـارجـي دوره نــهــم ، شـمـاره ١٣، پــايـيـز و زمـســتـان ٢٥٥١٣٩٣ Body without Means )Gesture( in Richard Foreman’s Theater است تا قرن بيستم را با فضاسازي هاي فراواقعي و تکنولوژيک پشت سر بگذارد» )٢٢٨ ”Postmodern Performance and Technology“Birringer, (.