Abstract:
جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک قدرت و بازیگر تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه همواره از جایگاه بالایی برخوردار بوده است. سیاست اعلامی و اعلانی ایران همواره مبتنی بر ایجاد یک نظم منطقهای پایدار در این منطقه پرآشوب و بیثبات بوده است. با پیروزی حسن روحانی در خرداد 1394 بعنوان یازدهمین رئیسجمهور و به ثمر رسیدن توافق هستهای تحت عنوان برجام، سیاست خارجی ایران نیز با بازگشت به سیاست تنشزدایی و بازیابی به شکل تکاملی آن یعنی تعامل سازنده، متفاوت از گذشته به دنبال ایجاد نظم پایدار منطقهای در این گستره جغرافیایی پرآشوب جهان یعنی خاورمیانه برآمد که تداوم مولفههای گذشته با همراهی شرایط جدید منطقهای- جهانی و توافق برجام را تجربه میکرد. در این چارچوب، پرسش اصلی پژوهش بر این مبنا خواهد بود که؛ رویکرد سیاست خارجی ایران نسبت به نظم منطقهای خاورمیانه در دوران پسابرجام چگونه خواهد بود؟ فرضیه اصلی پژوهش نیز به دنبال پاسخ به پرسش اصلی اینگونه است که، جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام با رویکرد مبتنی بر تنشزدایی و تعامل سازنده، سیاست نظم منطقهای پایدار در چارچوب نظمسازی تعاملی را در پیش میگیرد.
Islamic republic of Iran as a power and an influential actor in the middle east region always has enjoyed from high position announcement policy and the declaration of Iran always was based on creating a sustainable regional order in this tumultuous and unstable area. with the victory of Hassan Rouhani in June 1394 as the eleventh president and to score nuclear agreement under the titleBarjam,Iranian foreign policy also by returning to détente policy and retrieve to its evolutionary form that's mean interaction, different from the past looking for create the regional sustainable order in this tumultuous geographic range of the world that's mean the middle east who would experience continuity of past components with the accompaniment new regional-global conditions and make an agreement Barjam. in this framework, the main research question it will be based on this that; how will be Iranian foreign policy approach relative to the regional order of the middle east in the post Barjam era? The main hypothesis of the research is also looking for to answer the main question is this that, Islamic republic of Iran in the post Barjam era with an approach based on détente and constructive interaction, goes ahead sustainable regional order politics in the framework of interactive ordering.
Machine summary:
"در چارچوب تعریف ارائه شده از «تعامل سازنده»، این راهبرد بعنوان رویکرد تکمیلی سیاست تنشزدایی مطرح میشود که در چارچوب آن سیاست خارجی جمهوری اسلامی در مرحلهای بالاتر با حفظ سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» به دنبال بازتعریف از روابط با دیگر کشورها و ایفای نقش فعال در سطح منطقهای و بینالمللی بعنوان یک بازیگر سازنده خواهد بود.
شکل1) مدل مفهومی رویکرد سیاست خارجی ایران در چارچوب راهبرد نظم سازی تعاملی ژئوپلتیک و نظم در خاورمیانه اگر به تاریخ جهان و خاورمیانه مروری بیاندازیم ملاحظه میکنیم که یکی از مهمترین مراکز تمدنی جهان منطقه خاورمیانه بوده است، خاورمیانه علاوه بر اینکه بعنوان یکی از خاستگاههای تمدن، ادیان و آئینهای جهانی است گروههای قومی، فرهنگی و نژادی گوناگونی را نیز در خود جای داده است، خاورمیانه بعنوان حلقه اتصالی شرق و غرب و پل ارتباطی میان شمال و جنوب، کانون انرژی جهان و برخوردار از گذرگاههای مهم مثل تنگه هرمز، تنگه بابالمندب و کانال سوئز میباشد، از اینرو همواره مورد توجه قدرتهای جهانی قرار داشته است و متأثر از سیاستهای آنان بوده است، بگونهای که میتوان گفت این قدرتهای غربی بودند که تعیین میکردند در هر مقطع زمانی چه سیاستهایی در منطقه حکمفرما باشد.
اکنون، این سیاست پس از وقفهای هشت ساله به نظر میرسد به مرکز اقدامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قالب راهبرد تعامل سازنده و دولت حسن روحانی بازگشته و رویکرد دولت اعتدال توجه به مناسبات منطقهای در قالب سیاست تنشزدایی و مشارکت در ایجاد نظم منطقهای پایدار از طریق پیگیری نظمسازی تعاملی است."