Abstract:
مرگ به عنوان واقعیتی انکارناپذیر توجه مکاتب و مذاهب و ادیان مختلف را به خود جذب کرده است و هر کدام بر اساس درک و شناختی که از ماهیت و حقیقت انسان دارند، نسبت به آن قضاوت کرده اند. نویسندگان، دانشمندان و شاعران نیز در طول تاریخ به مساله ی مرگ پرداخته و دغدغه ها و دل مشغولی های خود را درباره ی آن به نظم و نثر بیان داشته اند.نگارنده در این مقاله به مفهوم مرگ اندیشی در شعر توجه داشته و از میان شاعران هرمزگان، به اندیشه ها و دیدگاه های حسن کرمی زاده نسبت به مساله ی مرگ پرداخته؛ و مصادیق این تفکر را در سروده های او تحلیل و بررسی نموده است.نتیجه ی تحقیق نشان می دهد که در همه ی سروده های کرمی زاده، فضای سنگین غم و اندوه احساس می شود.
Death, as an undeniable fact,has attracted a great deal of attention in different schools of thought
and religions and it has been judgedbased on different views regarding the nature and the reality
of human being. Writers, scholars, and poets have been concerned with death throughout the
history and they have expressed their concerns about it in prose and poetry. This article attempts
Downloaded from rdch.ir at 12:28 +0330 on Tuesday September 26th 2017
to consider HasanKaramiZadeh's thoughts regardingdeath among Hormozgan's poets and to
analyze the manifestations of death in his poetry. The results show that sadness can be felt in all
poems of KaramiZadeh..
Machine summary:
نگارنده در این مقاله به مفهوم مرگ اندیشی در شعر توجه داشته و از میان شاعران هرمزگان ، به اندیشه ها و دیدگاه های حسن کرمی زاده نسبت به مسأله ی مرگ پرداخته ؛ و مصادیق این تفکر را در سروده های او تحلیل ٥١ و بررسی نموده است .
سال هایی که خاطرات مرگ پدر، مادر، دوستان و آوارگی های شاعر را در خود جای داده است ، تا آن جا که از مرگ گفتن در شعر کرمی زاده به ، با مرگ زیستن بدل می شود و این اندیشه به جهان بینی کل شاعر رخنه می کند.
"در نگاه جویندگان جز نمودی از محال و مرگ نباشد" ( کرمی زاده ،١٣٩٠: ٥٨) شعر کرمی زاده بیان کننده ی اندوه درونی اوست ، که در اغلب اشعار او احساس می شود ؛ شاعر خود را در موقعیتی قرار داده که زبان او بیان کننده ی تفکر اوست و از طریق اشعارش می توان فکر او را خواند .
"خداوندا مرا درآماج طوفان ها و مرگ تنها به خود وانهاده ای " ( کرمی زاده ،١٣٩٠: ١١٧) اندیشه ی مرگ تنها مختص به اشعار سنتی و یا نو شاعر نیست ؛ دامنه ی این تفکر به بومی سروده های شاعر نیز نفوذ کرده است .
یکی از دریچه های نگرش منفی کرمی زاده نسبت به زندگی را باید در خواندن داستان ها و اشعاری دانست که فضایی سرشار از غم و اندوه دارند، خواندن چنین داستان ها و سروده هایی ذهن شاعر را برای سرودن پیرامون همین موضوعات سوق می دهد و او را بر آن می دارد که جان مایه ی اشعارش را مرگ ، ن یستی و تباهی تشکیل دهد.