Abstract:
با اینکه میان داوکینز و مطهری اشتراکاتی در اصل علیت، وجود علت فاعلی فی الجمله، رابطه ضروری بین علت و معلول، تقدم علت بر معلول، اصل سنخیت، باطل بودن دور تسلسل وجود دارد، اما شاهد تفاوت اساسی میان دستاورد آنها هستیم که ناشی از نقصان آگاهی داوکینز از فلسفه و سرایت احکام محسوسات (با فرض درست بود نشان) به ساحت معقولات است. از آنجایی که حیطه تخصص این دو متفکر با یکدیگر متفاوت است، افتراقات مهمی که میان این دو وجود دارد علیرغم نزدیک بودن روش بیان و
تدریس، روش استدلا لشان کاملا از یکدیگر متمایز است. داوکینز بیش از هر چیز از شواهد و مدارک موجود در طبیعت بهره م یگیرد ولی مطهری بحث را فلسفی تلقی کرده، از استدلالهای عقلی استفاده می کند. می توان از میان گفته ها و استدلال های داوکینز مطلع شد که وجود اشیای مادی را مناط بی نیازی آنها به علت می داند. مطهری فقر وجودی معلول را مناط نیاز به علت بلکه عین نیاز به علت دانسته، معتقد است چون این نیاز ذاتی معلول است و «الذاتی لا یعلل» پس در اثبات آن نیازمند دلیل نیستیم.
Machine summary:
آثار او عبارت اند از: ژن خودخواه (١٩٧٦)، فنوتيپ گسترش يافته (١٩٨٢)، ساعت ساز نابينا (١٩٨٦)، رودخانه بيرون از بهشــت (١٩٩٥)، بالا رفتن از کوه نامحتمل ها (١٩٩٦)، تماشاگه راز، پژوهش نامه انديشه هاي استاد مرتضي مطهري بــاز کردن بافت رنگين کمان (١٩٩٨)، موبد شــيطان (٢٠٠٣)، حکايت اجداد ما (٢٠٠٤) (داوکينز، ١٣٨٩: ٢)، و نيز پندار/توهم خدا (٢٠٠٦)، کتاب آکسفورد علمينويسي مدرن (٢٠٠٨)، بزرگترين نمايش روي زمين : شواهدي براي تکامل (٢٠٠٩).
مناط احتياج معلول به علت مطابق نظريه فقر وجودي ، رابطة علت و معلول چنين نيســت که واقعيت معلول چيزي تماشاگه راز، پژوهش نامه انديشه هاي استاد مرتضي مطهري اســت و احتياج معلول به علت چيز ديگري ، تا نوبت به اين پرســش برســد که علت احتياجش به علت چيست ؟ معلول عين احتياج به علت است ، حيثتي جز حيثيت احتياج ندارد؛ به عبارت ديگر، احتياج به علت ذاتي واقعيت معلول است و چون «الذاتي لايعلل » نبايد به دنبال علت احتياج گشت .
٧. ربط متغير به ثابت با چنين انديشه اي که داوکينز درباره طبيعت دارد که آن را بي نياز به خداوند کرده است وخدا را از هستي و وجود ساقط مي کند، ديگر شبهه اي به نام «ربط متغير به ثابت » قابل طرح نيســت و در اين صورت نيز حرکت در موجودات متغير طبيعي ، ذاتي مي شــود و نيازي به علت در اين حرکت نمي بيند، چنان که مي گويد: انتخاب طبيعي مانند ساعت سازي نابيناست .