Abstract:
هدف این پژوهش برجستهکردن مناسبتهای انسانشناسی در حوزة معناشناسی تاویل است. برای این منظور، نگارنده ابتدا معناشناسی تاویل را بررسی میکند و افزونبر اشاره به دو معنای عام و خاص تعبیر، از ارتباط معنایی تاویل و تعبیر و تفسیر سخن میگوید. شرح نگاه مثبت و منفی ابنعربی به تاویل و تبیین ویژگیهای فردی لازم برای تاویل، از بحثهای دیگر این پژوهش است. تاویل در باور ابنعربی کلیدواژهای هستیشناسانه است. باتوجهبه مبانی او، دربارة تناظر تاویل در سه کتاب تکوین و تدوین و نفس میتوان سخن گفت. هر سه کتاب، تجلی حضرت حق است و حق، تاویل و حقیقت هر سه ظهور است. ایمان و تقوی و عمل به شریعت همچنین بصیرت و فراست الهی و آزادگی، از ویژگیهای اصلی تاویلکننده است. علم صاحبان تاویل از نوع حقالیقین است و این خود نشاندهندة آن است که تاویل، علمی نظری و اکتسابی نیست؛ بلکه مبحثی از باب حضور و یافتن است. تاکید این عارف بزرگ بر به دست آوردن ویژگیهایی وجودی برای تاویلکننده، از نگاه انسانشناسانة او به تاویل خبر میدهد. نگارنده در هر دو رویکرد ایجابی و سلبی ابنعربی به تاویل، حکمت عملی و توجه به عمل را چیره میبیند.
The present study aimed to highlight anthropological relations in the semantic
hermeneutics. In so doing, semantic hermeneutics is initially defined and the
semantic relationship between hermeneutics, interpretation and exegesis is
clarified via general and specific definition of interpretation. The paper then
discusses positive and negative views of Ibn Arabi on hermeneutics and
clarifies personal qualities necessary for hermeneutics. According to Ibn Arabi,
hermeneutics is an ontological term about the correspondence of which three
books of generation, compilation and the book of soul could be investigated. In
other words, all three books manifest the Divine Presence and he is the one who
is the interpretation and truth of all three manifestations. Faith, piety and
observing the divine law along with perceptiveness, divine sagacity and liberty
are the main qualities of an interpreter. The knowledge of a man of
hermeneutics is the true faith type and this is another proof for the fact that
hermeneutics is not an acquisitive or theoretical science but is in the category of
presence and discovery. The emphasis this great mystic had on acquisition of
existential qualifications in an interpreter demonstrates his anthropological view
on hermeneutics. The present paper concludes that practical philosophy and
endeavor are two positive and negative approaches Ibn Arabi had toward
dominant hermeneutics.
Machine summary:
4ـ تأویل، تفسیر، تعبیر ابنعربی در موارد اندکی تأویل و تفسیر و تعبیر را مترادف یکدیگر به کار می برد و به اختلاف بین آنها توجه ندارد؛ برای نمونه عبارتی در کتاب الاسفار وجود دارد که ابنعربی این سه واژه را کنار یکدیگر و بدون توجه به تفاوت معنایی آنها به کار برده است: «سمی تأویل الرویا عباره لان المفسر یعبر منها الی ما جائت له» (ابنعربی، 1948الف: 38).
بنابراین میتوان گفت در همة آنچه به زبان میآید، عبوری از خیال به لفظ انجام شده است؛ پس در هر کلامی تعبیری پنهان است و به قول ابنعربی همانگونه که رؤیا تعبیر دارد، هر کلامی نیز تعبیر و تأویل دارد: «کذلک یعبر کل کلام و یتاول» (ابنعربی، 1427، ج6: 281).
او اهل کشف و بصیرت را در این گروه قرار میدهد (همان)؛ آنان کسانی هستند که با عمل به اصول و فروع وحی الهی، صاحب بصیرت و توجه حق شدهاند؛ بنابراین اصحاب شهود و بصیرت، مقامشان به دور از تأویل است؛ اما در نگاهی دیگر کشف و بصیرت را هستة مرکزی تأویل میداند.
ب) اهل ایمان و تقوی و عمل به شریعت باشد ابنعربی فهم تأویل را فقط ویژة خدا و کسانی میداند که پروردگار این علم را به آنها داده است؛ بنابراین ایمان به خدا و عمل به دستوارت وحی، از بایدهای این مسیر است که ابنعربی به بیانهای مختلف بر آن تأکید میکند (ر.
6ـ2 تأویل اهلالله و تأویل علمای رسوم ابنعربی بارها با استناد به قرآن تأکید میکند تأویل را فقط خدا میداند و کسانی که خدا این علم را به آنها ارزانی کرده است.