Abstract:
شعر میراث، در آخر شاهنامه، از زمان چاپش در 1338 تاکنون با اقبال فراوانی روبهرو بوده که بازنشر آن در کتابها و تارنماهای مختلف نشانۀ این اقبال تواند بود؛ امّا تفسیرهای نوشته شده بر آن، اشارات بسیار اندک و اغلب اشتباهی است که دربارۀ بندهای آشنا در نیمۀ نخست شعر نوشته شده و سایر بندها در نیمۀ دوم فروگذاشته شده که نشان از دیریابی و ابهام بخشهایی از آن دارد؛ لذا در این شعر، دوگانهای ناساز (جاذبیّت همزمان با مانعیّت) گرد آمده که توجّه برانگیز است. این جستار به شیوۀ تحلیلی-توصیفی، دیالکتیک خوانشها و نگرشها را با بهرهگیری از رویکرد زیباییشناسی دریافت میکاود و نشان میدهد که رویکرد خوانشی به شعر میراث در این شش دهه، اجتماعی بوده است. آنچه باعث دیریابی و بدفهمی شعر شده، رمزگانی سرکش و ناآشناست که تفسیر آنها، میتواند گرهها را بگشاید و خوانش تازهای را فراروی خواننده بگذارد که این جستار بدان پرداخته است.
The “Heritage” poem in the book of the Ending of Shahnameh has been very popular since its publication، its reprinting in various books and websites being a proof to such a popularity. The interpretations and comments written on it are very limited in number، however. What has been written is the superficial and often-misunderstood interpretations of the popular verses in the first half of the poem. Regarding the second half of the poem، the rest of the verses have been left uninterpreted، indicating the inaccessibility and ambiguity in some parts of the poem. Therefore، in this poem، a contradictory duality (simultaneous attraction and repulsion) is made that is noteworthy. This paper seeks to show in an analytical-descriptive manner that the reading approach to this piece has been social in the past six decades، using the possibilities of aesthetics of reception theory. What causes inaccessibility and misunderstanding of this piece is an unpolished and unfamiliar cipher. Interpreting these codes would untie the knots of the poem and would give the readers a new insight presented in this study.
Machine summary:
دوگانۀ جاذبیت و مانعیت در شعر میراث از اخوان ثالث 1 نجم الدین جباری استادیار زبان و ادب فارسی در دانشگاه کردستان تاریخ دریافت مقاله : ١٢/٧/ ٩٦ تاریخ پذیرش مقاله ٩٧/١/١٥ چکیده شعر میراث ، در آخر شاهنامه ، از زمان چاپش در ١٣٣٨ تاکنون با اقبال فراوانی روبه رو بوده که بازنشر آن در کتاب ها و تارنماهای مختلف نشانۀ این اقبال تواند بود؛ اما تفسیرهای نوشته شده بر آن ، اشارات بسیار اندک و اغلب اشتباهی است که دربارٔە بندهای آشنا در نیمۀ نخست شعر نوشته شده و سایر بندها در نیمۀ دوم فروگذاشته شده که نشان از دیریابی و ابهام بخش هایی از آن دارد؛ لذا در این شعر، دوگانه ای ناساز (جاذبیت هم زمان با مانعیت ) گرد آمده که توجه برانگیز است .
از این گفته ها هم میتوان دو نکته را دریافت : نخست اینکه تصور شاعر از خوانندٔە آرمانی شعرش که مخاطب ذهنی اوست و نقشی اساسی در تعیین سطح شعر دارد و آگاه بر همۀ رمزگان و نشانه های به کار رفته است (احمدی، ٢/١٣٩٣: ٦٨٦)، بسیار فراتر از چیزی بوده که در این خوانش ها میبینیم ؛ او در جایی میگوید که خوانندٔە شعرش باید توانا بر همۀ قراردادهای ادبی باشد تا بتواند شعرم را درک کند (اخوان ثالث ، ١٣٥٥: ٣١).