Abstract:
زبان از فرایندهایی است که خاصیت پیامرسانی و ارجاعی دارد و القاگر مضامین فرهنگی، آداب و رسوم، افکار و اندیشة یک قوم است. زبان از نظر زبانشناسی شناختی، علاوه بر انتقال مضامین ارجاعی، منعکسکنندة مضامین شناختی، نظام ادراکی آدمی و القاگر مضامین انتزاعی موجود در ذهن است. بر این اساس، زبانشناسان شناختی بر معنا به عنوان عنصر قالب تکیه میکنند. از جمله نظریهپردازان حوزة معنیشناسی شناختی میتوان به لیکاف و جانسون اشاره داشت که از استعاره به عنوان فرایند شناختی برای پیشبرد اهداف خود بهره میگیرند. از نظر لیکاف و جانسون، استعارة مفهومی امری است که سراسر زندگی روزمره را در حوزة شناخت و ادارکِ مبتنی بر تجربه احاطه میکند و از آنجا که زبان عرفان نیز انتقالدهندة مضامین شناختی و انتزاعی حاصل از تجربة شخصی عارفان است. بنابراین، بررسی استعارة مفهومی در الگوهای عرفانی مولوی به درک هرچه بهتر مفاهیم و مضامین ماورایی و متافیزیکی کمک خواهد کرد. با این توضیح، این پژوهش درصدد است تا با روش توصیفیـ تحلیلی بر اساس نظریة لیکاف و جانسون، استعارة مفهومی جهتی را در نمادهای حیوانی (پرندگان) غزلیات شمس بررسی نماید. نتایج پژوهش نشان میدهد که نمادهای متضمنِ معنای تعالی، از جمله روح و جان و نمادهایی که بیانگر مضامین ضمنی جسم و نفسانیات هستند، به ترتیب با استعارههای جهتی رو به بالا و پایین تطابق معنایی پیدا میکنند و خوشههای استعاری این مضامین نیز با کارکرد سلبی یا ایجابی آن الگوها همنوایی معنایی دارند.
Language is one of the processes that has messaging and referential feature and induces cultural themes, customs, and thoughts of a nation. Interactive role of language in our social and cultural activities is undeniable. In addition to transferring the contents of referential contents, it reflects cognitive content, human perceptual system and inspiration of abstract themes available on mind. Therefore, cognitive linguists rely on the meaning as dominant element. Some theorists in field of cognitive semantics are including Lakof and Johnson. In Lakof’s viewpoint and Johnson, metaphor is something that surrounds throughout everyday life in field of recognition and perception based on experience and since the language of mysticism is also transferring cognitive and abstract content derived from personal experience of mystics, so checking conceptual metaphors in Maulvi's mystical patterns will help better understanding paranormal and metaphysical concepts and terms with this explanation this research aims using descriptive –analytic method based on Likof and Johnson's theory examines orientated conceptual metaphors at animal symbols (birds) of Shams poems. In Likof’s viewpoint, orientated metaphors has an inextricably link with physical-bodily status of each person and it is changeable depending on cultural and social tissues of society. Research results show that symbols implies on excellence meaning including soul and body and the symbols represents bodily and carnal implicit contents that in order will find semantic accordance with upward and downward orientated metaphors and metaphorical clusters of these contents have conformity with positive and negative function of these models.
Machine summary:
از ایـن رو، این پژوهش درصدد است که به پرسش های ذیل با استفاده از اسـتعارٔە مفهـومی جهتـی لیکاف و جانسون در نمادهای حیوانی (پرندگان ) غزلیات شمس پاسخ دهد: ـ کارکرد کدام الگوهای اندیشگانی با استعارٔە جهتی تطابق معنایی پیدا می کند؟ ـ آیا خوشه های استعاری این مضامین در محور همنشینی و جانشینی با مضـمون انتزاعـی آن همنوایی معنایی دارند؟ پیشینۀ پژوهش در پیوند با موضوع پژوهش به عنوان پیشینه می توان به «زبان شناختی و استعاره » (یوسـفی راد و گلفام ، ١٣٨١: ٥٩ـ٦٤) ترجمۀ مقالۀ لیکاف «نظریۀ معاصر استعاره » (سـجودی، ١٣٩٠)، «نظریۀ استعارٔە مفهومی از دیدگاه لیکـاف و جانسـون » (زهـره هاشـمی، ١٣٨٩: ١١٩ــ١٤٠)، «طـرح وارٔە حجمـی و کـاربرد آن در بیـان تجـارب عرفـانی» (آسـیابادی و دیگـران ، ١٣٩١: ١٤١ـ١٦٢)، «استعاره های مفهومی در دیوان شمس بر مبنای کنش حسی خـوردن » (کریمـی و علامــی، ١٣٩٢: ١٢٣ـــ١٦٨)، «اســتعارٔە مفهــومی نــور در دیــوان شــمس » (بهنــام ، ١٣٨٩: ٩١ـ١١٤)، «بررسی زبان شـناختی اسـتعارٔە جهتـی بـالا/ پـایین در زبـان قـرآن » (پـورابراهیم و دیگران ، ١٣٨٨: ٥٥ـ٨١) اشاره کرد.
بر اساس نظریۀ لیکاف و جانسون ، استعارٔە جهتـی بـا موقعیت فیزیکی و جسمانی هر فرد تطابق دارد و در اینجا نیز کنش جهتی سماع ، رو بـه بـالا و همراه با شـادی و جنـبش اسـت کـه ایـن تکـاپو، خاصـیت عرفـان بسـط گرایانـۀ مولانـا و هنجارشکنیهای او به واسطۀ شور و هیجانش نسبت به شمس تبریزی است و چـون خبـر از عشق و وصال میدهد، لذا از استعارٔە جهتیـ حرکتی «بازرسیدن » بهره می گیرد کـه متضـمن معنای قرب و نزدیکی است و از این رو، «بازرسیدن » وصال با «گم شدن » قـبض و انـدوه در بیت اول تقابل جهتی پیدا میکند و از سوی دیگـر، رسـیدن و وصـال بـا نشـانه هـای سـماع ، بهار، عدل و...