Abstract:
مسئله اساسی این نوشتار، این است که نظریه حاکمیت الهی اسلام با «تئوکراسی قرون وسطا» چه نسـبتی دارد؟ هـدف این پژوهش ، پاسخ به این مسئله است که بر اساس تحلیل منـابع و دیـدگاه هـای موجـود صـورت خواهـد گرفـت . اهـم یافته های این پژوهش این است که اولا، تئوکراسی غرب مسیحی، با هدف نهادینه کردن سلطه کلیساست . ثانیـا، از نظـر اسلام ، حاکمیت مشروع آن است که حاکمان با انگیزه اطاعت از فرمان خدا، ارزش های الهی را پیاده کنند. ثالثـا، تلازمـی میان حاکمیت الهی و نفی اختیار مردم وجـود نـدارد. رابعـا، از نظـر اسـلام ، اعمـال حاکمیـت چـارچوب دارد. خامسـا، در جمهوری اسلامی، هم احکام الهی منشا قانون گذاری میباشد، هم حقوق مردم مورد توجه قرار مـیگیـرد، سادسـا، نظـام اسلامی، یک نظام دینی کامل است . سابعا، حاکم در برابر جامعه هم مسـئول اسـت . ثامنـا، تمسـک بـه وجـوه اشـتراک ظاهری بین مسیحیت قرون وسطا و اسلام ، برای صدور حکم واحد برای هر دو درست نیست .
Machine summary:
"2. نقد تئوکراسی و نسبت آن با نظریه حاکمیت الهی در اسلام پرسشی که مطرح میشود این است که آیا نظریة حاکمیت الهی، که اسلام و بهویژه مذهب شیعه، مطرح میکند همان «نظریه تئوکراسی قرون وسطا» است؟ آیا همانطور که بر اساس تئوکراسی، خداوند اختیارات گستردهای به حاکم داده است و او به هر شیوه و هر گونهای که خواست میتواند بر مردم حکومت کند، در نظریة حاکمیت الهی اسلام هم، این چنین است؟ برخی مدعی هستند که حاکمیت الهی در اسلام و جمهوری اسلامی، همان تئوکراسی قرون وسطا است (میشل، 1381، ص 108ـ109).
ثالثا، آنچه در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است، مقبولیت مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ یعنی اراده ملی به تحقق این نظام تعلق گرفته و مردم همانطور که به دلایل سیاسی و اجتماعی، شکل حکومت را انتخاب میکنند حق آن را دارند که به دلیل ایمان و اعتقادشان و بر پایه اصول و آرمانهای خود محتوای حکومتشان را انتخاب کنند.
8. گرچه در تئوکراسی پاپ، دارای اختیار مطلق و در اسلام امام یا فقه جامعالشرایط دارای ولایت مطلقه است؛ ولی این اشتراک ظاهری نمیتواند توجیه انطباق تئوکراسی با نظریه حاکمیت الهی در اسلام باشد؛ چراکه دراسلام شرط است که در رأس جامعه، کسی باشد که دارای عصمت باشد و در زمان عدم حضور معصوم، کسی باشد که از لحاظ تقوا، عدالت، بصیرت، مدیریت و موارد دیگر نزدیکترین فرد به امام معصوم باشد، تا براساس موازین شرع و نه سلایق خود، جامعه را راهبری کند."