Abstract:
مقدمه: پرداختن به نظریه فرهنگ در میان فیلسوفان مسلمان پیشینه چندانی ندارد و فرهنگ در مفهوم امروزین آن، اساسا پدیده ای مدرن به حساب می آید. از سویی، با در نظر گرفتن این واقعیت که تا کنون نظریه محض فرهنگ، متناسب با اقتضائات بومی جامعه ایرانی- که مورد اجماع نیز باشد- تدوین نشده است. لذا در این مقاله با بهره گیری از دیدگاه های اندیشمندان نوصدرایی، به تبیین چیستی منشا فرهنگ و بنیادهای فلسفی آن از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته شد.
روش: این مطالعه با روش کیفی مطالعه اسنادی و تکنیک مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است.
یافته ها: این کوشش نظری به نوعی درآمدی تاسیسی بر «فلسفه فرهنگ» با رویکردی بومی است. لذا در این مقاله صرفا به الزامات و فصول محوری و زمینه ساز این مطالعه؛ یعنی بازخوانی بسترهای مفهوم امروزین فرهنگ، تبیین نسبت ساحات معنایی آن با اصول حکمی- فلسفی مبنا در فهم فرهنگ و پاسخ به چیستی منشا مفهوم فرهنگ از دیدگاههای مختلف دست یافته ایم.
نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه می توان به ارائه تعریفی بومی از فرهنگ، تبیین اصول فلسفی چون اصل واقعیت، اصالت وجود، فهم تشکیکی از وجود، اتحاد معانی مجرد و... در شکل دهی به هویت مفهومی فرهنگ، چیستی منشا فرهنگ و احصای ساحات معنایی آن از منظر حکمت متعالیه اشاره کرد.
Objectives: Addressing cultural theory among muslim philosophers has
little history. However, due to the fact that, the theory of culture, in
iranian society has not been developed to suit local requirements, so
far. The aim of this paper is to clarify the issue of transcendent
point of view we consider the fundamentals of philosophies culture
and explaining the nature of culture. Method: This study has been
done with Qualitative methods and library research techniques.
Results: This theoretical effort is the kind of revenue established on
the "philosophy of culture". So In this article we strictly addressed
to the requirements of the seasons and the underlying thrust of this
study.These issues are to explain the meaning of the concept of
culture and areas with a legal-philosophical principles based on the
meaning of culture and reply to exchange or origin of the concept of
culture from different perspectives. Conclusion: The results of this
study are the local definition of culture, explaining the
philosophical principles of the meaning of culture as, reality,
existence, understanding and unity gradation of meanings, etc.,
quiddity the origin of culture and recognized semantic areas of
culture from the perspective of transcendental philosophy.
Machine summary:
لذا با در نظرگرفتن این نکته که دستیابی به «نظریۀ محض فرهنگ» از منظر «حکمت متعالیه» از رهگذر کاوشهای فلسفی مبتنی بر حکمت اسلامی در باب فرهنگ، به دست میآید(رشاد، 1390: 8)، لاجرم رویکرد ما در این مطالعه نیز از الگوی تبیین و نظام فکری که در حکمت متعالیه توسط صدرالمتألهین بنا شده است، وام خواهد گرفت و به نوعی به منزلۀ رویکردی بومی در این زمینه قلمداد خواهد شد.
از سویی، تلاش نظری حاضر معطوف به تولید و تدوین مبادی و مبانی است که علوم فرهنگی را با رویکردی بومی سامان خواهد داد و از هستیشناسی فرهنگی و معرفتشناسی فرهنگی نیز سخن خواهد گفت و ناگزیر و در نتیجۀ آن، نوعی ماهیت و درک از مفهوم و تعریف بومی فرهنگ در عالم انقلاب اسلامی صورت خواهد بست.
این بنیاد فلسفی که در واقع در خود حکیم مجسم شده، گوهر و مغز درونیترین لایۀ فرهنگ است و با تحقق و جوشش آن، دیگر سطوح فرهنگ نیز دارای محتوا میشوند؛ به این معنا که سطح بیرونیتر معنای فرهنگ را که ناظر به رفتارها و اعمال فردی و اجتماعی افراد و جامعه است و به تبع آن بیرونیترین سطح که مصنوعات و نمادهای فرهنگی است، هم فهم و هم تبیین میکند.
(علمالهدی، 1386: 172) این تبیین برای فرهنگ، که امتزاجی از وجود ساحات سهگانه است، از پیچیدگی بیشتری برخوردار است؛ چرا که ساحت مجرد مفهوم فرهنگ در معنای حرکت با ساحت محسوس آن تفاوتهای ماهوی دارد.
Social and Cultural Knowledge, Qom, Imam Khomeini Educational and Research Institute (RA), Issue II, Row 22: 5 -16.