Abstract:
بررسی شاخص های مهم و تاثیر گذار توسعه سیاسی مثل: مشارکت و رقابت سیاسی، احزاب و مطبوعات و تاثیر آن بر پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از مهمترین مسائل داخلی برای ایران و برای کشورهای
همسایه و حتی کل جهان بوده است. سوال اصلی این تحقیق، تاثیر شاخصهای توسعه سیاسی بر پیروزی
انقلاب اسلامی ایران است. برای پاسخ به این سوال در بعد نظری از رهیافت رئالیستی به توسعه سیاسی، به منظور نیل به شاخصهای توسعه سیاسی طرح شده است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها با سنجش چهار معیار نقاط قوت و ،SWOT استفاده شده است. بر اساس روش SWOT از روش
ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدات بین المللی، به بررسی تاثیر شاخصهای توسعه سیاسی پرداخته شده
است. بر این اساس فرضیه ی پژوهش حاضر عبارت است از: بین نقاط قوت، ضعف و فرصت ها، تهدید
شاخصهای توسعه سیاسی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت بر مبنای
فرضیه این تحقیق، پیروزی انقلاب اسلامی ایران با کاستن از نقاط ضعف در داخل و مقابله صحیح و
خردمندانه با تهدیدات بین المللی توانسته است امنیت سیاسی خود را ارتقا بخشد و یا بالعکس به واسطهی عدم کارآیی لازم در برخی شاخصها، ثبات اولیه انقلاب اسلامی به مخاطره می افت. در نهایت نتیجه این که ارتقا ٣ شاخص مهم توسعه سیاسی مانند مشارکت و رقابت سیاسی، نقش احزاب و مطبوعات در پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاثیر گذار می باشد.
Machine summary:
com چکيده بررسي شاخص هاي مهم و تاثير گذار توسعه سياسي مثل : مشارکت و رقابت سياسي، احزاب و مطبوعات و تاثير آن بر پيروزي انقلاب اسلامي ايران يکي از مهمترين مسائل داخلي براي ايران و براي کشورهاي همسايه و حتي کل جهان بوده است .
بررسي نقش شاخص هاي توسعه سياسي بر پيروزي انقلاب اسلامي با استفاده مدل Swot/ ٢٥ الف ) اصل تفکيک قواي سه گانه در اصل ٥٧ قانون اساسي، قواي حاکم در جمهوري اسلامي ايران مستقل از هم هستند، ولي اين قوا زير نظر ولايت فقيه اداره ميشوند.
(کمالي راد، ١٣٨١: ٢٧) اين موضوع در اطلاعيه دادستاني در سال ١٣٦٠ آشکار است : احزاب و گروه هايي که بر ضد جمهوري اسلامي اعلام مبارزه مسلحانه کرده اند، تنها به شرط رها کردن موضع قبلي خود و تحويل سلاح ها ميتوانند در چارچوب قانون فعاليت کنند، (سناعي، ١٣٨٥: ٣٤) ولي هيچ گاه حتي در دوره جنگ ، از فعاليت احزاب سياسي مخالف غيرمعاند چون نهضت آزادي، جلوگيري به عمل نيامد و تنها کساني را کنار گذاشت که حزب را محلي نه براي فعاليت هاي سياسي قانوني، بلکه مکاني براي جنگ مسلحانه و نابودي نظام قرار داده بودند، اما انقلاب نميتوانست نسبت به آزادي فعاليت هاي سياسي بيتفاوت باشد؛ زيرا انقلاب با تمام وجود بر پايه مشارکت مردم و دسته هاي سياسي پديد آمده بود و نميتوانست و نيز نميتواند بدون آن ، به حياتش ادامه دهد، ولي احزاب بايد بر مبناي اساس و قواعد فعاليت هاي سياسي دموکراتيک و در چارچوب نظم پذيرفته شده حاکم حرکت کنند که در غير اين صورت ، چنين گروه هايي، حزب به شمار نميآيند.