Abstract:
از آنجا که زبان فارسی جزء زبانهای ترکیبی است، پیوستن واژههای زبان به یکدیگر یا افزودن انواع وندها به واژه، یکی از شیوههای معمول برای ترکیبسازی است. واژهسازی عمدهترین نشانه زایایی یک زبان و از مهمترین شیوههای حفظ و تداوم آن شمرده میشود. خاقانی به عنوان شاعری آگاه به اسرار کیمیاگری زبان، برای بیان مفاهیم هنری و ذهنی خویش، از واژگان بسیط زبان سود جسته است تا ترکیباتی تازه بسازد، چنانکه ساخت ترکیب عنصر غالب در ویژگیهای زبانی او در آمد. خاقانی این کار را در وضعیتها و موقعیتهای گوناگون هم برای ادای مقصود و هم برای برجسته کردن سخن شاعرانه خود انجام داده است. یکی از جلوههای خلاقیت زبانی خاقانی در عرصه ترکیبسازی، ساختن ترکیباتی با نام موجودات و حیوانات است. وی با تناسب نیاز مضمونی و موضوعی، جنبهای از روایات و یا صفات حیوانات را در ترکیبات به کار گرفته است تا مفهوم و پیام مورد نظر خویش را بیان کند. مقاله حاضر به تحلیل واژگان مرکب برساخته از نام حیوانات پرداخته است. در این پژوهش ابتدا ویژگیهای زبانی ترکیبات و سپس کارکردهای هنری و زیباییشناختی ترکیبات، مورد بررسی قرار گرفته است. دستاورد پژوهش ناظر بر این است که وی در حوزه واژههای برساخته با «وند»ها بیشترین توجه را به وندهای مبتنی بر تشبیه داشته و در بخش ساخت تصویر با کلمات مرکب از ساختار اسم+ اسم بیشترین بهره را برده است. نکته اساسی در زمینه ترکیبات برساخته با نام حیوانات این است که موسیقی این واژهها با ساختار جزیل قصیده و زبان استوار آن ارتباطی تنگاتنگ دارد.
Since the Farsi language belongs to the combinatory language group, one of the common methods for making composition is to join language words together or add various affixes to the word. The wording method is the most common sign of language reproduction and the most important methods to maintain and continue it. Khaghani as a poet, who knows the secrets of language alchemy to express his intellectual and artistic concepts, has used extensive terminology of language to create new compounds, as making the composition is of the dominant element to his linguistic features. Khaghani acted to this manner in various conditions and situations both to fulfill his purpose and also to highlight his poetic speech. Making combinations with creatures’ and animals’ names is one of the showings of Khaghani’s linguistic creativity for the arena of making composition. He fit content and thematic need employed aspect of the animals’ narratives and characters in combinations to express their intended meaning and message. The present analysis of compound words constructed from the names of animals has. In this study, the linguistic features of compositions first are studied and then artistic and aesthetic functions of the compounds. This accomplishment observes that he has further considered analogy-based affixes in words area made of "affixes" and has took advantage of composite words of name plus name structure from the picture manufacturing sector. In the field of compositions constructed with animals’ name, the key issue is that the words’ music is closely associated with robust and steady structure of the ode and language.
Machine summary:
خاقانی به عنوان شاعری آگاه به اسرار کیمیاگری زبان ، برای بیان مفاهیم هنری و ذهنی خویش ، از واژگان بسیط زبان سود جسته است تا ترکیباتی تازه بسازد، چنان که ساخت ترکیب عنصر غالب در ویژگیهای زبانی او در آمد.
بـا توجـه بـه بسـامد بالای نام حیوانات در شعر خاقانی و نیز در ساختار ترکیبـات ، ابتـدا سـاختار ایـن ترکیبـات در حیطه دستور زبان مورد بررسی قرار آن گاه کارکردهای بلاغی این ترکیبات واکاوی شده اسـت .
را با صفاتی بدیع همراه کند؛ این ترکیبات از اجزای گوناگونی تشکیل میشوند و تابع قوانین ترکیب سازی زبان فارسی هستند؛ اما نکته مهم درباره ترکیب سازی خاقانی این است که آن ها را از محور هم نشینی زبان احضار کرده و در بستر جدید هم نشین ساخته است .
هر چند در حقیقت داستان ، گرگ یوسف را ندریده بود؛ این اتهام دستمایه مضمون آفرینیهای فراوانی در شعر خاقانی شده است تا بدین شیوه در مذمت و نکوهش دشمنان و معاندان خویش سنگ تمام بگذارد: خاقانیا چه ترسی از اخوان گرگ فعل چون در ظلال یوسف صدیق دیگری (دیوان : ١٠١١) بیت زیر نیز متضمن تلمیحی است که پارادوکس گونه بیان شده است : فلک افعیتن زمرد سلب است دفع این افعی پیچان چه کنم ؟ (همان ، ١٥١) قدما میپنداشتند که نظر بر زمرد، چشم افعی را کور میکند (سجادی، ١٣٧٤ : ٧٣٢)؛ اما خاقانی فلک را به افعیای مانند کرده که تن و پیراهنش زمردین است و خلاصی از آن ممکن نیست .