Abstract:
مفسران هرچند از اصول و قواعد خاصی در تفسیر بهره برده اند، غالبا بدون تبیین این قواعد نانوشته و ناگفته، به امر تفسیر پرداخته اند. تحقیقات موجود در این باره نیز صرفا به استخراج قواعد از کتب علوم قرآن، اصول فقه، لغت و قواعد عربیت، برخی مقدمات تفسیر و کتب پراکنده اکتفا نموده اند؛ حال آنکه استخراج قواعد از متن تفاسیر و کاوش در میان نظرات تفسیری مفسران در لابه لای آیات قرآن، قواعد و نکات بدیعی را برخواهد نمود. تنقیح این قواعد، گنجینه پرارزشی از قواعد تفسیر و زیرساخت های آن در اختیار مفسران قرار می دهد و رهاورد این تلاش، ضابطه مند شدن علم تفسیر از رهگذر تدوین مجموعه ای متقن از قواعد تفسیر است که قطعا فهم دقیق تر و به دور از لغزش و خطا در فهم مراد از آیات قرآن کریم را به دنبال دارد. این جستار بر آن است تا زیرساخت های مورد استفاده در ترادف واژگان قرآن کریم را با رویکرد معناشناسی جدید، در میان نظرات تفسیری دو مفسر موثر در قرون اخیر، یعنی علامه طباطبایی و ابن عاشور جستجو کند.
Machine summary:
"<H5>علامه طباطبایی</H5> بر اساس نظر علامه، عطف دو واژه به هم هنگامی صحیح است که بین آنها اختلاف معنایی وجود داشته باشد و عطف واژگانی که غرض واحدی را افاده میکنند، وجهی ندارد (1417: 1/246)؛ برای نمونه، تدبر در قرآن نشان میدهد که لازمۀ جمع میان دو واژۀ «إثم» و «خطیئة» در آیۀ ( ومن یکسب خطیئة أو إثما( (نساء/ 112) و تردید میان آن دو، افزون بر نسبت دادن هر دو کلمه به فعل«کسب»، آن است که هر کدام معنای خاص خود را داشته باشند (همان: 5/77).
ابن عاشور هرچند به طور غالب این مبنا را به کار بسته است، گاه از مبنای خود عدول کرده و در مواضعی دیگر، عطف دو مترادف را به هنگام تأکید لفظی پذیرفته است؛ هرچند باز هم در جایجای تفسیر خود، اقرار به عدم جواز عطف تأکید لفظی کرده است؛ برای نمونه، دو واژۀ «العداوة» و «البغضاء» را در آیۀ ( فأغرینا بینهم العداوة والبغضاء إلی یوم القیامة( (مائده/ 14)، دو اسم برای دو معنا از جنس ناخوشایندی شدید دانسته است که هر دو با «محبة» در تضادند و در چند موضع از قرآن، به یکدیگر عطف شدهاند؛ اما این دو واژه مترادف نیستند که عطف آنها به سبب تأکید باشد.
او هرچند در برخی از موارد به ترادف تام میان دو واژۀ قرآنی نیز معتقد است، به اصالت تعابیر قرآن نیز گرایش نشان داده است؛ برای نمونه در تفسیر آیۀ ( فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین( (اعراف/ 107)، به مقایسۀ موقعیت این آیه با آیۀ ( فلما رآها تهتز کأنها جان ولی مدبرا ولم یعقب( (قصص/ 31) پرداخته و آنگاه در چرایی استعمال دو لفظ «ثعبان» و «جان» در این دو آیه چنین آورده است: ثعبان به معنای مار بسیار بزرگ است و منافاتی بین این وصف با وصف «جان» در آیۀ ( فلما رآها تهتز کأنها جان ولی مدبرا ولم یعقب( نیست."