Abstract:
حضرت بقیه الله الاعظم که به عنوان آخرین حجت الهی در زمین با هدف اصلاح بشر و گسترش عدالت و اخلاق در جهان ظهور خواهند کرد، طبیعتا برای تحقق هدف شان موانعی را پیش رو خواهند داشت؛ همان طور که در روایات آمده است که چنین پیروزی جز با خون و عرق میسر نمی گردد.
برخی از این موانع، منتسب به مسلمانان بوده، و از درون امت اسلامی، در برابر ایشان قرار می گیرد و اهمیت ویژه ای دارد؛ چرا که این موانع، موانعی است که از درون دین در برابر پیشوای حقیقی آن دین قرار گرفته است و خطر بیشتری نسبت به موانعی دارد که از سوی غیرمسلمانان، متوجه اهداف حضرت خواهد شد.
موانعی که به عنوان موانع درون دینی از روایات می توان برداشت کرد، در یک تقسیم بندی کلی به چهار دسته تقسیم می شوند: اول؛ موانعی که از سوءرفتار منتسبین به آن حضرت بروز می نماید. دوم؛ موانع مذهبی که به دو دسته اهل سنت و شیعه تقسیم می شود. سوم؛ موانعی که از سوی برخی اقوام و طوائف متوجه امام زمان می شود. و چهارمین مانع؛ جریان نفاق است که طبق برخی روایات در برابر حضرت کارشکنی خواهند کرد.
Imam Mahdi (AS) will appear as the ultimate divine authority on earth with the goal of reforming humanity and spreading justice and morality in the world. Naturally، He will face obstacles to achieve his goals، as it has been mentioned in narratives (Hadith)، such a victory cannot be achieved except with much difficulty. Some of these obstacles come from within the Islamic Ummah and they are related to the Muslims. This is especially important because، these obstacles lie within the religion against the real leader of that religion. This impediment to the impediments that non-Muslims face in front of Imam is more influential. Using the Ravayats ، inter-religious barriers can be divided into four basic categories . The first category is Misbehavior of some Sadat. The second is the religious barriers that are divided into two groups: Shia and Sunni. Third، the obstacles encountered by some tribes from different Geographical areas for the Imam (aj). The fourth obstacle is the flow of hypocrisy، which، according to some Ravayats، will stand up against him.
Machine summary:
"آنچه در تحلیل نهایی میتوان گفت این است که اگر وقوع چنین حادثهای را بپذیریم، در علتیابی آن به این نکته خواهیم رسید که اولا روایات به برافراشته شدن «رایة الحق» به زمان لعن اشاره دارند، و برافراشته شدن پرچم، نخستین گام هر قیامی است که پیش از هر اقدام دیگری است، و هدف آن قیام را اعلام میکند و با توجه به گسترش گفتمان صلح و عدالت در زمان ظهور، و ناکامی بشر برای دستیابی به آن، ممکن است در مردم نوعی بدگمانی به مدعیان صلح و عدالت پدید آید که با هر مدعی جدیدی این ناامیدی در کلامشان بروز و ظهور یابد، اما در خصوص قیام حضرت مهدی(، قطعا با حوادث بعدی از جمله نزول حضرت عیسی( و روشن شدن سیره حضرت نگاهها تفاوت خواهد کرد، همانطور که در برخی نقلها چنین آمده: فلا یبقی أحد فی المشرق و لا فی المغرب إلا لعنها ثم یجتمعون قزعا کقزع الخریف من القبائل (مجلسی، 1403: ج52، 368)؛ آنگاه پرچم پیروزمند خود را برافراشته و به حرکت میآورد.
از آنچه گذشت استفاده میشود که منافقین، مستقیما برای حضرت مشکلی ایجاد نمیکنند، اما از آن جهت که ممکن است فضا را برای مردم غبارآلود نمایند میتوانند در ابتدای امر مانعی در برابر اهداف ظهور تلقی شوند، چرا که بسیاری از منحرفین پس از روبرو شدن با شمشیر عدالت آن حضرت سعی میکنند مظلومنمایی کرده و مردم را نسبت به حقانیت آن حضرت با تردید روبرو سازند (صدر، بیتا: ج3، 349) همانطور که در روایت آمده برخی از این اقوام میگویند: و الله لو کان هذا من آلمحمد لرحمنا (ابن حیون، 1409: ج3، 372)؛ به خدا قسم اگر او از آل محمد( بود به ما رحم میکرد."