Abstract:
مساله کثرت یا وحدت نفس انسانی از جمله مسائلی است که خاستگاه آن در آثار دو فیلسوف بزرگ
یونان، افلاطون و ارسطو یافت می شود. افلاطون که با دو نگرش متفاوت به بررسی موضوع م یپردازد
در نهایت کثرت نفس را می پذیرد و ارسطو که قسمت پذیری و تکثر نفس را غیر منطقی می بیند به
دنبال نقد نظر افلاطون، سرانجام نظر خود را مبنی بر وحدت نفس اعلام می دارد. ارائه تقسیمی ثنائی
از نحوه وجود نفس ناگزیر فلاسفه را به سمت پذیرش یک نظر و رد نظر مقابل سوق می دهد. بدین
لحاظ دو فیلسوف مشائی عالم اسلام و مسیحیت یعنی اب نسینا و توماس آکوئینی به نظریه وحدت
نفس متمایل می شوند با این تفاوت که موضع ابن سینا به دلیل ارائه نظریه ای به ظاهر متناقض
نیازمند تحلیل است، تناقضی که ناشی از تاکید مکرر بر وحدت نفس انسانی از یک سو و اسناد افعال
انسان به سه نفس از سوی دیگر است و با تحلیل دیدگاه او در دو مقام تعریف و تحقق (ماهیت و
وجود) قابل رفع است؛ اما آکوئینی که با صراحت و حساسیت بیشتری نسبت به ابن سینا به بررسی
مساله می پردازد، ضمن نقد آراء مخالف از جمله رای افلاطون، با ارائه ادله متعددی برتری نظر
ارسطو بر افلاطون را مدلل می سازد.
Machine summary:
بدین لحاظ دو فیلسوف مشائی عالم اسلام و مسیحیت یعنی ابنسینا و توماس آکوئینی به نظریه وحدت نفس متمایل میشوند با این تفاوت که موضع ابنسینا به دلیل ارائه نظریهای به ظاهر متناقض نیازمند تحلیل است، تناقضی که ناشی از تأکید مکرر بر وحدت نفس انسانی از یک سو و اسناد افعال انسان به سه نفس از سوی دیگر است و با تحلیل دیدگاه او در دو مقام تعریف و تحقق (ماهیت و وجود) قابل رفع است؛ اما آکوئینی که با صراحت و حساسیت بیشتری نسبت به ابنسینا به بررسی مسأله میپردازد، ضمن نقد آراء مخالف از جمله رأی افلاطون، با ارائه ادله متعددی برتری نظر ارسطو بر افلاطون را مدلل میسازد.
از جمع میان دو تعبیر فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که رأی نهایی افلاطون به کثرت نفس تعلق میگیرد، با این تفاوت که در تفسیر نخست مراد وی از کثرت، عدم بساطت (داشتن اجزاء) است و بنابراین اجزاء سهگانه را میپذیرد، در حالی که در تفسیر دوم قائل به تعدد نفوس در انسان واحد است و نفوس سهگانه را طراحی میکند افزون بر آنکه برای هر یک از نفوس جایگاهی نیز در نظر میگیرد.
"/> از مطالب بالا چنین برمیآید که ابنسینا به وحدت نفس در هر یک از افراد انسانی قائل است، اما این نکته نیز قابل توجه است که وی همچنین فعالیتهای مختلف صادر از افراد انسانی را به سه نوع نفس نباتی، حیوانی و انسانی، که از آنها تحت عنوان قوای نفسانی نیز نام میبرد، نسبت میدهد،<FootNote No="21" Text=" «قوتهای نفسانی بقسمت اول بسه قسم منقسم شود: اول نفس نباتی...