Abstract:
در گلستان سعدی، مناظره¬های فراوانی را میان شخصیّتها مشاهده میکنیم . این گفتگوها از جنبه¬های مختلفی قابل بررسیند، از جمله از جنبه سبک¬شناسی. امّا در این مقاله، نگارندگان تلاش میکنند تا جدا از مولفه¬ها و ویژگیهای معمول سبکی و با توجّه به جنبه¬های فرا زبانشناسی سبک¬شناسی، از لونی دیگر به گلستان نظر افکنند و آن، بررسی عنصر «چندصدایی» یا «چندآوایی» به سبک سعدی است. این پژوهش که بزرگترین حکایت گلستان (حکایت جوان مشت¬زن با پدر خویش) را به کمک نظریه روایت چندآوایی میخاییل باختین مورد مطالعه قرار داده، نشان میدهد که سعدی در زمینه روایت¬پردازی، تا حدود زیادی تلاش کرده است که صدای تمامی بازیگران و شخصیّتهای حکایت را به یک اندازه بازتاب دهد و سخن هر کدامشان را به اندازه¬ای که باید و انتظار میرود به مخاطبان حکایت منتقل کند. راوی (سعدی¬) در جریان این حکایت در نقش دو یا چند شخصیّت (بازیگر) ظاهر میشود و به عبارتی دیگر چند صدا به خود میگیرد، صداهایی که معمولا با هم در تضاد هستند و در عین حال به یک اندازه شنیده میشوند. بطور کلّی بنظر میرسد که این موضوع (چندصدایی سعدی)، میتواند در مجموعه ویژگیهای ممتاز ساختار سبکی گلستان قرار گیرد.
Machine summary:
ایـن پـژوهش کـه بزرگترین حکایت گلستان (حکایت جوان مشت زن با پدر خـویش ) را بـه کمـک نظریـة روایت چندآوایی میخاییل باختین مورد مطالعه قرار داده ، نشان میدهـد کـه سـعدی در زمینة روایت پردازی ، تا حدود زیادی تلاش کرده اسـت کـه صـدای تمـامی بـازیگران و شخصیتهای حکایت را به یک اندازه بازتاب دهد و سخن هر کدامشان را به اندازه ای کـه باید و انتظار میرود به مخاطبان حکایت منتقل کند.
همچنـین ایـن خصیصـة روایتگری سعدی در متن حکایات یعنی هنگامی که شخصیتها در مقام اسـتدلال و دفـاع از عقیدة خود، به سخن بزرگان یا حکایتی استناد میکنند و مثلا جملة «بزرگان گفتـه انـد:» را ذکر میکنند، دیده میشود، اما باید گفت که در واقع این سعدی است که با سیطرة کامل بـر کلام آنچنان زیبا حکایت پردازی میکند که نقش عبارت «آورده اند» یا «شنیدم » یا «بزرگان گفته اند:»، بسیار کمرنـگ میشـود.
پس از استدلال محکم پدر، پسر نیز با زبانی شیوا و عطف عبارات کوتاه آمیخته به انـواع سه گانة سجع ، اقامة برهان میکند: «ای پدر فواید سفر بسـیار اسـت از نزهـت خـاطر و جـر منافع و دیدن عجایب و شنیدن غرایب و تفرج بلدان و مجاورت خلان و تحصیل جـاه و ادب و مزید مال و مکتسب و معرفت یاران و تجربت روزگاران چنان که سالکان طریقت گفته اند: تـا بـه دکـان و خـانـه در گـروی هـرگـز ای خـام آدمـی نـشـوی بــرو انـدر جـهـان تـفـرج کــن پیش از آن روز کـز جهان بـروی » (گلستان : ١٢٠) در عبارات بالا، جدای از پذیرفتنی بودن دلیل جوان ، آهنگین بودن کلام و آمیخته شدن آن به شعر، قدرت تأثیرگذاری آن را دو چندان کرده است .