Abstract:
چکیده آیة نور، از جمله آیاتی است که تمثیلی اعجاب انگیز دربارة حقیقتی متعالی و ماورایی دارد. در این تمثیل زیبا، رموز و نهفتگی هایی موجود است که گاه لازم می آید با زبانی نمادپردازانه به بیان آن پرداخته شود. عرفان اسلامی در پرتو کتاب آسمانی قرآن، روایات و احادیث معصومان(علیهم السّلام)، در مباحث هستی شناسی و توحید، سرشار از غنای فکری و ژرف اندیشی است که هر بار با دقّت و تأمّل در این معارف، افق های جدید و فضاهای گسترده تری، مکشوف و مفتوح می گردد. برخی از این مفاهیم، در نتیجة جذبه و الهام است و برخی جنبة استدلالی و توصیفی دارد که در ساحت آموزه های قرآنی و دینی حاصل می شود. چند واژه که در این آیة شریفه، محور اصلی موضوع است: نور، مشکات، مصباح، زجاجه، شجره، زیتونه، لاشرقیه و لاغربیه می باشد. دلالت های لفظی، استعاری و تمثیلی متعدّدی در واژگان مذکور، موجود است. این مقاله به منظور بحث و تحلیل تعابیر مطرح شدة مربوط به آیة نور با تکیه بر آثار ابن عربی و مولانا، هم چنین تحلیل های صاحب نظران، نوشته شده است و سپس به توصیف و تحلیل پرداخته ایم.
Machine summary:
مبنای بحث در این آیۀ شریفه ، نور و تبیین تجلی نور حق ، بر همۀ موجودات است ؛ با محوریت این موضوعات که مراد و منظور از این نور چیست ؟ دلالت هایی که اصطلاحات خاص و کلیدی این آیه دارد و در این خصوص عارفانی چون ابن عربی و مولانا، به فراخور استدلال و برداشت های خود، با نمادپردازی به تبیین آن پرداخته اند، کدام اند؟ از جمله نکاتی که باید حد و مرز آن تعیین شود، توصیف و محتوای تمثیلی تجلی حق ، در شاکلۀ بحث است ؛ به علاوه ، رابطه ای که میتوان با توجه به این آیه ، بین خالق و مخلوق استنباط نمود.
نوعا نور، در دیدگاه ابن عربی، در مراتب متعددی قرار دارد و عبارت وی را می توان چنین تحلیل نمود که هر مرتبۀ پایین تر نور، نسبت به مرتبۀ بالاترش ، از نور ضعیف تری برخوردار است و این ، همان نکته ای است که در عرفان اسلامی، براساس آیات قرآن ، نور در همۀ پدیده های عالم متجلی است .
این بحث را میتوان با شرحی که در نص النصوص ، با توجه به فصوص الحکم ابن عربی آمده است ، بهتر روشن نمود: لاشرقیه و لا غربیه ، اشاره به نور ظاهر حق تعالی در انسان کبیر یا صغیر دارد که جامع عالم ارواح و عالم اجسام است و این دو عالم ، جهت طلوع و غروب خورشید حقیقی است .