Abstract:
مسئلة معرفت شناسی از مباحث مطرح در اندیشة فیلسوفان و عارفان است. برای نیل به حقیقت چند روش معرفت شناسی وجود دارد یکی از آن معرفت شهودی است، معرفتی که با علم حضوری صورت می گیرد و از راه یادکردن خدا، مراقبه، تزکیه و تهذیب نفس، ریاضتهای عارفانه و زندگی صوفیانه به دست می آید،
این معرفت مستقیم و بدون اسباب علم حصولی امکان پذیر است و به حوزة بصیرت باطنی و مکاشفات
حاصل از تجارب عرفانی مربوط میشود. شیخ شهاب الدّین سهروردی پایهگذار مکتب اشراق، برجسته ترین
فردی است که در عرصة فلسفه به آن توجه ویژهای دارد. او در حکمه الاشراق طریقة معرفت شناسی مشائی را که قبل از او بوده، کامل نمی داند و معتقد است که روش مشائی، ما را به حقیقت معرفت سوق نمی دهد البته آن را رد نمی کند بلکه میگوید با کشف و شهود بهتر می توان به حقیقت رسید. اما سخنان سهروردی در باب معرفت به صورت منسجم نیست مثلا بحثی جداگانه به این مورد اختصاص نداده است. اغلب به صورت پراکنده در آثارش بیان کرده است بنابراین با کاوش در آثار او، اندیشه هایش گشوده می شود. در این مقاله رساله های فارسی او از این منظر مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که در رسائل، معرفت شهودی راه مورد نظر او برای رسیدن به حقیقت است و مهمترین طریق نیل به آن توجه به زهد، تزکیة نفس، ریاضت ها و ترک تعلقات مادی است.
Machine summary:
٥٦ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره دهم ، تابستان ١٣٩٧ * * * * * بحث و بررسي اساس مکتب و ايدئولوژي معرفتي فلسفۀ سهروردي برپايۀ معرفت حضوري است ، «اساس معرفت شناسي اشراقي سهروردي بر نظريه علم حضوري او مبتني است » (فنايي اشکوري، ١٣٨٤: ٢٧٤) «از نظر وي شناخت امور روحاني منحصرا از راه مشاهدة باطني است چنان که در شناخت حصولي براساس بديهيات و به کمک منطق شناخت حاصل ميشود در شناخت حقايق الاهي و نوري براساس علم حضوري و با تهذيب و تطهير دل شناخت شهودي به دست ميآيد» (همان : ٢٧٦) اما نخستين گام سهروردي در معرفت شناسي انتقاد به نگرش فلسفۀ مشاء به اين مسئله است او از همان ابتداي نگارش حکمه الاشراق بيان ميکند کهدر صدد نوشتن چيز تازه اي است ، حقايق بر او کشف شده است و محتواي کتاب از طريق استدلال عقلي نوشته نشده است بلکه بنيان آن بر کشف و شهود و يافته هاي باطني است و تذکر ميدهد اين شيوه بديع نيست زيراکه قبل از او افلاطون الهي و حکيمان پيش از او مانند هرمس نيز بر اين شيوه بودند.