Abstract:
تحولات اجتماعی- اقتصادی دهه های اخیر زمینه ساز دگرگونیهای همه جانبه در عرصه های مختلف، از جمله تحول در نظامهای زراعی و روابط و مناسبات تولید در بخش کشاورزی شده است. سرآغاز این گونه دگرگونیها را می توان از سالهای آغازین دهه 1340 خورشیدی و اجرای اصلاحات ارضی در ایران پیگیری نمود. با اجرای قانون اصلاجات ارضی و وضع قوانین بعدی در نحوه مالکیت اراضی، نظام سنتی بهره برداری کشاورزی که طی سده ها در کشور حاکم بود، به تدریج دگرگون شد و شکلهای دیگری از بهره برداری، از جمله تعاونی، کشت و صنعت و مزارع مکانیزه پدیدار شد. این در حالی بود که در کنار این گونه نظامهای نوین، نظام سنتی تولید کشاورزی نیز همچنان به بقای خود ادامه می داد. در این میان، تفاوت و در مواردی تعارض آشکاری میان شیوه های سنتی تولید که بخصوص در روستاها هنوز دوام یافته بود و شیوه های نوین که عمدتا در مزارع مکانیزه اعمال می شد، پدیدار گشت. این تفاوتها جنبه های مختلفی را شامل می شود که در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی قابل ردیابی و بررسی است.
این مطالعه در چارچوب روستاهای بخش مرکزی شهرستان ورامین کوشش داشته است، ضمن بررسی تطبیقی شیوه های مختلف، به مطالعه کارآمدی آنها در قالب توسعه پایدار و پایداری فعالیت کشاورزی به پردازد. بر این اساس، پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی هر یک از این نظامها به طور مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. بدین ترتیب، در این پژوهش کوشش شده است تا نگرش سیستمی و در همین ارتباط، مفاهیم و الزامات آن در بررسی نظامهای کشاورزی و افزون بر آن، مفاهیم توسعه پایدار و پایداری کشاورزی مورد تاکید قرار گیرد. پرسشهای اصلی این پژوهش حول نحوه گذرا از نظام سنتی به نظام نوین بهره برداری و تطبیق این دو نظام باز می گردد. این پرسشها زمینه ساز فرضیات تحقیق بوده اسست که عبارتند از:
الف. فرایند دگرگونی نظامهای سنتی و شکل گیری نظامهای نوین زراعی به دنبال تحولات اجتماعی- اقتصادی، زمینه ضعف بهره برداری سنتی از منابع آب و خاک را فراهم آورده است؛
ب. اگر چه نظامهای زراعی نوین در زمینه میزان و سطح تولید و همچنین دسترسی به بازار موفق تر عمل کرده اند، اما نسبت به نظامهای سنتی در عرصه پایداری کارآمدی کمتری داشته اند.
جامعه آماری این پژوهش 27 روستای بخش مرکزی شهرستان ورامین است و برای پیشبرد آن از روش ترکیبی (کمی و کیفی) بهره گیری شده است. این مقاله در 5 فصل تنظیم شده است.
یافته های پژوهش حاکی از آن است که هرچند در آغاز به نظر می رسید که واحدهای نوین در عرصه تولید محصولات و کسب درآمد بیشتر موفق عمل خواهند کرد، در عمل به سبب عوامل درونی، از جمله بهره گیری بی رویه از منابع محدود و حساس آب و خاک، و اثرگذاری عوامل بیرونی، از جمله تخصیص ناکافی آب از تاسیسات فراناحیه ای آبرسانی، نتوانسته اند همچون نظامهای سنتی، به نحوی پایدار و در سازگاری با محیط پیرامونی به کار خود ادامه دهند.
Machine summary:
بدین ترتیب ، نتایج حاصل از پژوهش را می توان به - صورت زیر خلاصه نمود: − نظام سنتی بهره برداری کشاورزی در این ناحیه طی سده ها در قالب مناسبات ارباب- رعیتی و در چارچوب مزارعه دوام یافته بود؛ − تحولات اجتماعی - اقتصادی و سیاسی در دهة ١٣٣٠ خورشیدی و وقوع اصلاحات ارضی در آغاز دهة ١٣٤٠ خورشیدی، مناسبات پیشین را ملغاء و مناسبات تازهای را مبتنی بر کشاورزی واحدهای خانواری برقرار نمود؛ − توزیع زمین در بین کشاورزان روستایی و ایجاد حس مالکیت فردی، بدون توجه به عامل مهم تولیدی آب، از یکسو، و ضعف روح جمعی در نگهداری از تاسیسات آبیاری روستایی ، منجر به کاهش آبدهی قناتها و از میان رفتن آنها در دورة بعدی شد؛ − غلبة احساس مالکیت فردی و اضمحلال قناتها، زمینه ساز رویآوردن روستاییان به حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق شد؛ در نتیجه افرادی که قادر به حفر این گونه چاه ها نبودند، از میدان تولید خارج شده، اغلب آنان زمینهای خود را به دیگران واگذار نمودند؛ − در همین راستا، با ورود فناوریهای نوین ، واحدهای نوین کشاورزی برای تولید محصولات مورد نیاز بازار شکل گرفته ، به زودی گسترش یافتند؛ − بدینسان، واحدهای سنتی تولید که قادر به رقابت با واحدهای نوین نبودند، به تدریج از میدان رقابت خارج شده، از میان برخاستند.