Abstract:
اثبات گرایی به عنوان یک پارادایم مدعی است رفتار جهان هستی و پدیده های موجود در آن را می توان بر اساس قواعد علمی
و از طریق روابط علّی تبیین کرد. پارادایم اثبات گرایی جهان را به صورت مجموعه از قوانین و حقایق جهانشمول می داند که از
طریق تبیین علّی میتوان آنها را پیش بینی کرد.. روش شناسی در این پارادایم بیشتر رویکرد قیاسی دارد که از روش های
کمّی بهره می برد. در این پارادایم پژوهش ها باید خالی از ارزش باشد به عبارت دیگر حقایق از ارزش ها جدا هستند. نگاه
تفسیرگراران به واقعیت با نگله اتیات گرایان متغلوت است زیرا از نظر تفسی رگرایان جهان از واقعیت هایی چندگانه ساخته شده
است. تفسیرگرایان پرعکس اثبات گرایان از شناخت شناسی ذهنی استفاده می کنند. دیدگاه فرا آثبات گرایی در اجروای
خط مشی عمومی,» به خصوص پس از مطرح شدن رویکرد پایین به بالای اجرا و نقش بوروکرات های سطح خیابان» مدعی است
که تفسیرهای متفاوتی از خط مشی از سوی مجریان آن صورت می گیرد. هر ذهنی معنای خود را از خط مشی درک می کند
و بستر ذهنی و همچنین بستر دانشی و فرهنگی فرد در اجرای خط مشی نقش دارد. بنابراین موفقیت در اجرا مستلزم توجه به
تنوع و تکثر تفسیرهاست. در این مقاله ابتدا رویکرد پوزیتیوستی (رویکرد بالا به پایین) به اجرای خط مشی مورد تحلیل قرار
گرفته و در ادامه به نقد این رویکرد پرداخته و در نهایت تحلیل تفسیری اجرای موفق خط مشی بر اساس رویکرد فرا اثبات
گرایی از جمله پدیدارشناسی»» تحلیل گفتمان و مذاکره مورد بررسی قرار می گیرد.
Machine summary:
دیدگاه فرا اثبات گرایی در اجرای خط مشی عمومی، به خصوص پس از مطرح شدن رویکرد پایین به بالای اجرا و نقش بوروکرات های سطح خیابان، مدعی است که تفسیرهای متفاوتی از خط مشی از سوی مجریان آن صورت می گیرد.
چالش این است که یک مدل برای اجرای خط مشی ها که برای پاسخگویی به این نیاز مفید است، تدوین شده و به طیف وسیعی از انتقادات نسبت به رویکرد بالا از پایین، پایان داده شود(گرین و گراف<FootNote No="68" Text="Grin &amp;amp; Van de Graaf"/>، 1996).
به گفته لین<FootNote No="80" Text="Lin"/> (1996) نه تنها تفاوت بین نحوه کار اجرا و عدم عمل خط مشی در عالم واقع بیشتر برخاسته از شانس بود تا طرح، بلکه یک طرح دقیق ممکن است بیشتر آسیب زا باشد تا مایه کمک به اجرای خط مشی : « اجرای موفقت آمیز غالبا تصادفی است، اگرچه اجرای شکست خورده نتیجه طرح است».
این امر به معنای آن است که تحلیل تفسیری اجرای خط مشی، مباحث را از ارزش ها به عنوان مجموعه هزینه ها، منافع و مراجع موثر در انتخاب تغییر داده و بر ارزش ها، اعتقادات و احساسات به معنای مجموعه معانی و از نگاه به انسان به شکل ابزاری و عقلانی به سمت رفتار انسانی به مثابه بیان کننده معانی، تغییر می دهد(یانو<FootNote No="84" Text="Yanow"/>، 2000).
وظیفه اصلی تحلیل گر آن است که مشخص سازد بازیگران مختلف چگونه فرهنگ خط مشی را تعبیر و تفسیر می کنند و سپس تاثیر این برداشت های چندگانه بر فرآیند اجرا را بررسی کند.
Policy implementation and cognitive skills: The difficulty of understanding implementation, Journal of Public Administration • Vol 45 no 1.