Abstract:
این مقاله برگرفته از کتاب جنسیت» دین» و گوناگونی: دیدگاههای میانفرهنگی است که
با ویراستاری اورسولا" کینگ و تینا بئاتی در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است. این کتاب. با
19 مقاله از محققان در حوزههای مختلف فمینیستی از کشورهای گوناگون» مقدمهای
است بر برخی از مسئلهبرانگیزترین مطالعات دین و جنسیت. در سالهای آخیر پهرهگیری
از روششناختیهای میانرشتهای و میانفرهنگی جنسیت و مطالعات زنان باعث تغییر
شکل مطالعات بینالمللی ادیان شده و باب جدیدی را در موضوعات تازه و جدلی گشوده
است؛ موضوعاتی که پارادایمهای گذشته را در معرض نقد قرار داده و رشتههای
مطالعاتی جدیدی ایجاد کرده است. در مقاله حاضرء سویرء فیلسوف فمینیست فرانسوی»
از دریچه نظریه جنسیتی» متون کتاب مقدس را بررسی میکند. وی معتقد است در کتاب
مقدس به همان آندازه که بازیهای جنسیتی جنس مذکر به چشم میخورد در جنس
موّنث نیز نمود مییابدء اما منتقدان فمینیست با تاکید فراوان بر شخصیتهای موّنث در
ادبیات کتاب مقدس» توجهی به تلویحات مردانه ساختهشده نمیکنند. به اعتقاد وی»
هدف از بهکارگیری شخصیتهای موّنث در کتاب مقدس تاکید بیشتر بر قدرت علم
مطلق است. او با اشاره به داستان ساره هاجر و آبراهیم» قدرتگیری شخصیتهای
موّنث را عامل قدرتزدایی و تضعیف شخصیتهای مذکر میداند. سویر در آخر به این
نتیجه میرسد که هرچند به دلیل قوانین اجتماعی و سیاسی خاص, نفوذ و قدرت جنس
مذکر در تمامی عرصههای بشری بهوضوح دیده میشود اما در مقابل خداوند این قدرت
تضعیف میشود. رجولیت آبراهیم حکایت از مردانگی بدون اختیاری دارد که در تقابل
کامل با تصاویری است که از شنیدن واژه «مردسالار» به ذهن متبادر میشود.
Machine summary:
درست است کـه وی برای تغییر هویت راهی پیشـنهاد داده ، منظـور وی نفـی هویـت دیگـران نبـوده اسـت : چنانچه انسان گرایی لیبرال در نتیجۀ غـرور و از طریـق اعمـال فشـار و اجبـار، بخواهـد هویت های فرهنگی خاص و متعددی را پایه گذاری کند، باید دقت کرد کـه در مباحـث گفتاری مربوط به هویت هایی که بدین صورت ایجاد شده اند، این فشار مجددا، هـم بـه طور کنشی و هم الزامی، به کار گرفته نشود.
(Daly, 1973: 19) در خصوص درستی این گفته در بیشتر آموزه های انجیلی و نیـز سـاختارهای سـنتی کلیسا شواهد آشکاری می توان یافت ؛ اما یکی از درون مایه هـای خداباورانـۀ انجیلـی (و مسیحیت پیش از عصر روشنگری) در تضاد با این اصل ماری دالی بوده و حتـی اصـل ماری دالی را بدین صورت اصلاح می کند که اگر خداوند مذکر باشد، آنگاه مذکر برابـر است با هیچ .
بدین صورت که ابتدا سارای (که در این بخش از داستان با این نـام شـناخته مـی شـود) کنترل امور را به دست دارد و تصمیم می گیرد آبرام (نام ابراهیم در این نقطه از روایـت ) با هاجر ازدواج کند تا هاجر به جای او بچه ای برایش بـه دنیـا آورد و بـدین ترتیـب بـه آبرام می آموزد که با هاجر، کنیز خود، هم بستر شود.
با این حال ، شخصیت ساره در ایـن داسـتان از اختیـار و ارادٔە بیشتری برخوردار است ، چراکه به عنوان یک زن ، جسارت و اعتمـاد بـه نفـس او بیش از پیش سبب تضعیف مردانگی و قدرت اختیار ابراهیم در مقابل ارادٔە لایزال الاهی می شود.