Abstract:
شاهنامه فردوسی از بسیاری جهات اثری منحصر به فرد است و به سبک و سیاقی نوشته شده است که کمتر کتابی را میتوان با این اثر شگفت انگیز مقایسه کرد. این اثر عظیم نخستین کتاب داستانی است که در آن با دقت به عنصر شخصیت پرداخته شده است. با وجود نگارش این متن در در دورههای برونگرایی و کلینگری، اشخاص داستانی شاهنامه با جزئیات روحی و درونی به خواننده معرفی میشوند و میتوان بازتاب عناصر فردیّت و روحیات انسانی را به صورت کاملا مشخص و متمایزی در تمام شخصیّتها به ویژه قهرمانان داستان دریافت . فردوسی در توصیف شخصیّتهای مهّم شاهنامه بهگونهای به تصویرپردازی پرداخته است که با تحلیل روانشناسانه میتوان به لایههای پنهان روانی و شخصیّتی آنان دست یافت. این امر ناشی از نگاه دقیق و توجّه ویژه شاعر و یا داستانپردازان آن، به سرشت و روان آدمی است. اشراف و دقّت نظر به شخصیّتهای اثر و بیان عواطف، روحیات و رفتار اشخاص داستانی در اقوال، کردار و موقعیّتهای داستان، باعث شکوه بیشتر شاهنامه شده است.
Ferdowsi's Shahnameh is unique in many ways. And is written in kind of style that Less book can be compared with this amazing artical. This huge work is the first fiction book, Where the character elements has been studied carefully.Despite writing in the course of extroversion and holistic, Shahnameh's persons of stories with mental and inner details are presented to the reader.And can reflect the individuality and spiritual elements quite distinctive in all the characters specially heros of stories. Ferdowsi describes important figures that Psychological analysis can detect their hidden layers of psychological and personality. It's because of Special attention and precise look of poet or narrator to the nature and the human psyche. Paying too much attention to the charactars and And express emotions, psychological and behavioral of persons in stories In speeches and deeds and situations of story made shahnameh much more glorious.
Machine summary:
بررسی روانشناسی رفتار قهرمانان در شاهنامه (ص ١٤١- ١٦١) دکتر علی داودآبادی(نویسنده مسئول )١- زینب باقری ٢- دکترعلیسرور یعقوبی 3 تاریخ دریافت مقاله :تابستان ١٣٩٦ تاریخ پذیرش قطعی مقاله :تابستان ١٣٩٦ چکیده شاهنامۀ فردوسی از بسیاری جهات اثری منحصر به فرد است و به سبک و سیاقی نوشته شده است که کمتر کتابی را میتوان با این اثر شگفت انگیز مقایسه کرد.
به رستم چنین گفت ، گودرز پیر که تا کرد مادر مرا شیر سیر همی بینم اندر جهان تاج و تخت کیان و بزرگان بیدار بخت چو کــــاوس نشـــنیدم اندر جهــــان ندیـــدم کــــسی از کهـــان و مهــان (شاهنامه ، فردوسی:٩٧/٢، ب ٤٠٠-٤٠٢) صفاتی چون زیاده خواهی، قدرت طلبی، تندخویی، بدخلقی، آزمندی، پندناپذیری، بدخویی، کم خردی، بیتدبیری، خودکامگی، قدرناشناسی، زن بارگی و بسیاری صفات منفی دیگر در رفتار و کردار او به چشم میخورد (روانشناسی شخصیت کاووس در شاهنامه ، کلاهچیان و پناهی: ١١-١٥) که متاثر یا نشات گرفته از تکانه های نهاد هستند.
همی گفتی: ار باز بینم ترا ز روشن روان برگزینم ترا سپارم ترا افسر و تخت عاج که هستی به مردی سزاوار تاج مرا از بزرگان بدین شرم خاست که گویند گنج و سپاهت کجاست بهانه کنون چیسـت ؟ مــن بر چـیام پـس از رنــج پویان ز بهــر کـیام ؟ (شاهنامه ، فردوسی: ٣٠١/٥، ب ١١١-١١٤) اصرار او برای رسیدن به تاج و تخت و به دست گرفتن قدرت شاهی، نیز برخاسته از تکانه های نهاد بود و نبرد با رستم که هر فرد خردمندی با آن مخالفت میورزید، بیتوجهی او را به اوامر فرامن نشان میداد.