Abstract:
پس از پایان جنگ جهانی دوم، هراس مشترک در اکثر کشورهای اروپا، از دو عامل «رواج کمونیسم» و «تقویت تفکرات راست افراطی» بوده است. اکنون احزاب راست افراطی تقریبا در تمامی کشورهای اروپا نقش ایفا میکنند و دارای مبانی فکری مشترک و نزدیک به هم هستند که میتوان به گرایشهای نژادپرستانه، دفاع از ارزشها و هویت ملی و ناسیونالیسم، انتقاد به سیاست چندفرهنگ گرایی، مخالفت با روند گسترش اتحادیه اروپا، ضدیت با مهاجرت و اسلام هراسی اشاره کرد. افزایش مهاجرت مسلمانان خاورمیانه پس از تحولات سالهای اخیر، منجر به افزایش محبوبیت احزاب راست افراطی در اروپا شده است. در پژوهش حاضر، به این سوال پاسخ میدهیم که «آیا افزایش میزان مهاجرت مسلمان به اروپا طی سالهای اخیر و پس از تحولات خاورمیانه، میتواند منجر به تقویت گرایشها به احزاب راست افراطی اروپا شود؟» با توجه به ایدئولوژی مهاجرستیز و اسلام ستیز احزاب راست افراطی، فرصت مناسبی در اختیار این احزاب در اروپا قرار گرفته است تا از افزایش مهاجرت مسلمانان به اروپا بهعنوان برگ برنده برای جذب افکار عمومی جهت اعمال فشار بیشتر بر مهاجرت مسلمانان بهره گیرند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانهای است.
Machine summary:
اکنون احزاب راست افراطي تقريبا در تمامي کشورهاي اروپا نقش ايفا ميکنند و داراي مباني فکري مشترک و نزديک به هم هستند که ميتوان به گرايش هاي نژادپرستانه ، دفاع از ارزش ها و هويت ملي و ناسيوناليسم ، انتقاد به سياست چندفرهنگ گرايي، مخالفت با روند گسترش اتحاديه اروپا، ضديت با مهاجرت و اسلام هراسي اشاره کرد.
در پژوهش حاضر، به اين سؤال پاسخ ميدهيم که «آيا افزايش ميزان مهاجرت مسلمان به اروپا طي سال هاي اخير و پس از تحولات خاورميانه ، ميتواند منجر به تقويت گرايش ها به احزاب راست افراطي اروپا شود؟» با توجه به ايدئولوژي مهاجرستيز و اسلام ستيز احزاب راست افراطي، فرصت مناسبي در اختيار اين احزاب در اروپا قرار گرفته است تا از افزايش مهاجرت مسلمانان به اروپا به عنوان برگ برنده براي جذب افکار عمومي جهت اعمال فشار بيشتر بر مهاجرت مسلمانان بهره گيرند.
پژوهش حاضر، با رويکردي متفاوت از تحقيقات پيشين ، به دنبال بررسي موضع گيري احزاب راست افراطي در قبال افزايش ميزان مهاجرت مسلمانان از منطقه خاورميانه پس از تحولات سال هاي اخير است تا رويکردهاي ضدمهاجرتي- اسلام ستيزانه را در ميان مردم اروپا گسترش دهند.
با توجه به اين که تمرکز نظريه سازه انگاري بر مباحث فرهنگي و هويتي و هنجاري است و مسائل مطروحه در عرصه هاي روابط بين الملل را به منافع مادي تقليل نميدهد، ميتواند به عنوان مباني نظري اين پژوهش مورد استفاده قرار گيرد؛ زيرا اين نظريه توانايي تبيين موقعيت فعلي مسلمانان در قاره اروپا و نيز رويکرد مهاجرستيزي و اسلام ستيزي را که از سوي احزاب راست افراطي اتخاذ شده ، داراست .