Abstract:
یکی از جنبه های سیاسی تاریخ ساسانیان که از سوی برخی از مورخین نادیده گرفته شده است، اهمیت دیپلماسی در سیاست های این شاهنشاهی بوده است. در تاریخ این سلسله، تدبیرگران بسیاری وارد عرصه ی سیاست شدند که هر یک کوشش کردند تا از منافع ملی ایرانیان پاسداری کنند و به حل مشکلات سیاسی بدون استفاده از مرد جنگی و سپاه بپردازند. نیمه ی دوم
سده ی ششم پیش از میلاد مسیح، نقططه ی اوج تقابل شاهنشاهی ساسانی با قدرت هایی در شرق و غرب ایران می باشد. در این زمان تجارت ابریشم به مهمترین عامل اختلاف میان ایران از یک سو و بیزانس و امپراطوری تورکیوت ها از سوی دیگر بدل شده بود. این 2 رقیب ایران به منظور وارد آوردن فشار بیشتر به شاهنشاهی ساسانی با یکدیگر متحد شده بودند. این اتحاد جز با رایزنی های گسترده ی دیپلمات های ایرانی بی اثر نشد. در این جستار کوشش می شود تا با بهره گیری از منابع بیزانسی به ویژه «مناندر پروتکتور»، زوایای تاریک یکی از حساس ترین برهه های تاریخ ساسانی را آشکارتر کنیم.
Machine summary:
بررسی سیاست ایران ساسانی در مورد جاده ابریشم در نیمه دوم سده 6 میلادی علی علی بابایی درمنی چکیده: یکی از جنبههای سیاسی تاریخ ساسانیان که از سوی برخی از مورخین نادیده گرفته شدهاست، اهمیت دیپلماسی در سیاستهای این شاهنشاهی بودهاست.
اهمیت جاده ابریشم در سیاست های اقتصادی-سیاسی ایران در دوره اشکانی و ساسانی: جاده ابریشم که پیش از تکامل تدریجی تجارت دریایی بین کشورهای حوزه مدیترانه و اقیانوس هند شریان اصلی مبادله کالا میان شرق و غرب جهان بود، به طول تقریبی 8000 کیلومتر، چین را به بیزانس متصل میکرد، به طور کلی پیش از قدرت گرفتن اشکانیان در ایران و گزارش برخی از سفیران چینی، اطلاعات چندانی در مورد تجارت ابریشم در دست نداریم.
در پی قطع تجارت ابریشم در مرزهای شرقی ایران، بازرگانان سغدی که در آن زمان تحت تسلط تورکیوتها بودند و منافع خود را در خطر میدیدند، به نزد خاقان تورکیوتها، ایستمی (2) رفتند، و از او خواستند تا سفیری به دربار انوشیروان فرستاده و درخواست کند که یا اجازه دهد آنها از خاک ایران ابریشم خود را به بیزانس بفرستند یا اینکه خود ابریشم آنها را به قیمت اندک بخرد.
(Menander Protector, Book XXXII) اما این اتحاد در نهایت به شکست انجامید زیرا از یک سو بیزانسیها که دور سوم جنگهای خود بر علیه ایران در زمان انوشیروان آغاز کردهبودند شکست سختی را پذیرفتند و حتی کنترل شهر دارا را نیز از دست دادند و در نتیجه تورکیوتها نیز جرات خود را برای دستاندازی به مرزهای شرقی ایران از دست دادند، از سوی دیگر،تجارت ابریشم از راه شمال دریای مازندران دیری نپایید و پیمان صلح میان امپراطوری بیزانس و آوارها که دشمنهای قسم خوردی تورکیوتها بودند به اتحاد میان تورکیوتها و بیزانسیها پایان داد.