Abstract:
هدف ما بررسیِ تحلیلیِ دیدگاه پویشیِ باربور دربارة فعل خدا در جهان است. ایان باربور به پیروی از دیدگاه علمیِ روز اعتقاد دارد که جهان طبیعت با قانونهای طبیعی اداره میشود؛ اما به فعالیت خدا در جهان طبیعت نیز باور دارد؛ و اینها را جمعپذیر میداند، چرا که وی معتقد است اینها در دو سطحِ متفاوت روی میدهند. قانونهای طبیعی بیانگر تأثیر عوامل فیزیکیِ یک پدیدهاند و فعلِ خدا بیانگرِ تأثیرگذاری خدا از درون است. در جهانی که باربور ترسیم میکند، عواملِ طبیعی و ارادة انسان، آیندة جهان را رقم میزنند و حتی خدا از آیندة جهان بیخبر است. فعلِ خدا در جهان به ارائة پیشنهاد و معرفی امکانات به مخلوقات محدود و خدا عاملی در کنارِ عواملِ دیگر شناخته میشود؛ اما چنین خدایی بسیار ضعیف و نیازمند است و نمیتواند شایستة پرستش باشد.
Our goal is analytical inquiry of process view of Barbour about act of God in World. Following nowadays scientific view, Ian Barbour believes that is run the nature with natural laws, but he also believes to God action in natural World, and he see them consistent, because that happen at two different levels. Natural laws state effect of physical agents of phenomenon, and act of God state effect of interior.
In the World of that is described by Barbour, natural factors and human wills write future of world, even God does not know future of world. Act of God in the world is limited to present of proposal and introduce of information to creatures, and God is recognized as factor by the side of other factors, but this God is very weak and needy, and he can not be worthy of worship
Machine summary:
ايان باربور به پيروي از ديدگاه علمي روز اعتقاد دارد که جهان طبيعت با قانون هاي طبيعي اداره مي شود؛ اما به فعاليت خدا در جهان طبيعت نيز باور دارد؛ و اين ها را جمع پذير مي داند، چرا که وي معتقد است اينها در دو سطح متفاوت روي مي دهند.
الهيات پويشي يکي از مکاتب جديد است ، که به دليل ديدگاه هاي خاصـي کـه دربـارة خدا، صفات خدا و رابطۀ خدا و جهان دارد، مورد توجه بسياري واقع شـده اسـت .
در مـدل سنتي ، از آنجاييکه همۀ حوادث از قبل توسط خدا رقم خورده است ، مجالي بـراي تصـادف در طبيعت داده نمي شود؛ در حالي که از نگاه باربور، ديدگاه مطلوب برگرفته از نظريۀ علمـي اسـت ، که هم قانون و هم تصادف را در طبيعت به رسميت مي شناسد(٣,٤ :١٩٩٠ ,Barbour) .
اما وي اعتقـاد دارد مـدلي کـه بـا برداشـت اهـل کتـاب سازگارتر محسوب مي شود، مدل پويشي است که خداوند را منبع نظم و ابتکـار مـي دانـد و بـه حلول الهي ، فعاليت مداوم خدا در جهان و آفرينش مداوم معتقد است (باربور، ١٣٦٢: ٤٢٥).
اگر هر نقشي براي خدا وجود دارد، آن نقش بايد با کار کـردن همـراه بـا قـدرت هـاي مخلوقات موجود تحقق يابد، تا اينکه خدا بخواهد با کنار گذاشتن آن قدرت ها، نقش خـود را انجام دهد (١٠٤ :٢٠٠٢ ,Barbour) با آنکه نقش خداوند در طرح وايتهد به روشني معلوم است ، هرگز نمي توان سهم و اثـر او را به تنهايي معلوم کرد (باربور، ١٣٦٢: ٤٩٠).