Abstract:
ناسازگاری طبیعتگرایی روششناختی با باورهای دینی همواره دستاویزی برای مخالفت دینداران با این تز روششناختی بوده است. با این حال برخی فلاسفه معتقدند اتفاقاً این باورهای دینی هستند که ما را به سمت طبیعتگرایی روششناختی هدایت میکنند. ایشان از موضعی دینباورانه به دفاع از طبیعتگرایی روششناختی برخاستهاند و با انگیزههای الهیاتی، به نفع طبیعتگرایی روششناختی استدلال کردهاند. در مقالۀ حاضر دو دسته شاخص از این استدلالها را تشریح و نقد میکنیم. دستۀ اول استدلالهای است که بر اشکالات مرتبط با مسئله فعل مستقیم الهی متمرکز شدهاند و کنار گذاشتن طبیعتگرایی روششناختی را منتهی به الهیات خدای رخنهپوش میدانند که به لحاظ دینی موضعی قابل قبول نیست. هدف دستۀ دیگر استدلالها آن است که نشان دهند محدودیتهای روش علمی مانعی برای توصیف هویات فراطبیعی در علم است، زیرا این هویات، متعالیتر از قوانین طبیعی هستند. پس از تشریح استدلالهای الهیاتی مدافع طبیعتگرایی روششناختی، با آشکارکردن نقاط ضعف استدلالها ناکارآمدی آنها نشان داده میشود.
Machine summary:
دستۀ اول استدلال های است که بر اشکالات مرتبط با مسئله فعـل مسـتقیم الهی متمرکز شده اند و کنـار گذاشـتن طبیعـت گرایـی روش شـناختی را منتهـی بـه الهیـات خـدای رخنه پوش میدانند که به لحاظ دینی موضعی قابل قبول نیست .
دو دیدگاه رایج درباره فعل الهی که یکی فعل خداوند را محدود بـه آفرینش جهان و وضع و حفظ قوانین ثابت طبیعی میکند و دیگری رویدادهای جهان را متأثر از اراده الهی میبیند، دلالت های متفاوتی برای روش شناسی علمی دارند و از آنجـا که طبیعت گرایی روش شناختی قائل به حذف هویات فراطبیعی من جمله خداوند از دایره تبیین علمی است ، در این نقطه با الهیات مرتبط میشود.
(167-168 اما مطابق دیدگاه دوم ، باور به افعال مستقیم الهی که غیر از خلق و حفظ جهان است تعارضی با قوانین علمی ندارد و کنار گذاشتن خداونـد از تبیـین هـای علمـی منجـر بـه تعارض این تبیین ها با باورهای دینی می شود (١٦،١٧ :٢٠١١ ,Plantinga).
در حـالی کـه اگـر الهیـاتی توحیدی و غیرمداخله گرایانه را درباره فعل الهی بپذیریم ، در عین حال هم پیش بینـی- پذیری جهان ، و در نتیجه امکان و اهمیت پژوهش علمی حفظ میشود و هم میتوان با کنار گذاشتن طبیعت گرایی روش شناختی راه را برای شناخت جهان از منظـری توحیـدی هموار کرد.
اما اشکال مهم دیگر استدلال هالورسون از آنجا ناشی میشود که او عدم تعهـد بـه طبیعت گرایی روش شناختی را معادل سوژه قرار گرفتن خداوند در تحقیقات علمی در نظر گرفته است .