Abstract:
هدف اصلی این پژوهش کتابخانهای بررسی رفتارهایی است که با بردگان در «خمسه» نظامی و رمان «کلبه عمو تم» نوشته هریت بیچر استو انجام شده است. طرز تلقی و نوع نگاه نظامی و استو به مساله بردهداری متاثر از دیدگاه عامتر جامعه آنان نسبت به بردهداری است. با بررسی نوع رفتارهایی که اربابان با بردگان خود داشتهاند به دو نگاه عام و متفاوت برمیخوریم؛ در آمریکای اواخر قرن بیستم بردگان از حداقل حقوق انسانی خود محروم بودند و به فجیعترین شکل ممکن با آنان رفتار میشد ولی در «خمسه» نظامی برخوردهای چندان ظالمانهای در قبال بردگان ملاحظه نمیشود چراکه بردگان زیر سایه اربابان زندگی راحتی را میگذراندند و حتی در مواردی نهچندان کم عضوی از خانواده نیز محسوب میشدند. در مقابل از چند مورد بیلطفی با بردگان نیز در «خمسه» سخن به میان آمده است که نسبت به رفق و مهربانی اربابان بسیار اندک است؛ از جمله این بیلطفیها؛ تحقیر بردگان و خشونت علیه آنها است. در رمان «کلبه عمو تم» نیز آزاد کردن بردگان و مهربانی با آنها توسط اربابان بعضا مجال طرح یافته است که حاکی از وجود انسانهای وارستهای است که در جامعه آمریکا زندگی میکرده و طرفدار الغای بردگی بودهاند.
Machine summary:
موضوع آزادي بردگان در ادبيات فارسي مورد بيمهري قرار گرفته اسـت و شـاعران و نويسندگان توجه کم تري به آن داشته اند شايد «چون بسـياري از آن هـا، خـود، بـرده دار بوده و تمايلي نداشته اند که برده هايشان از قوانين آزادي اطلاع يابنـد»(جعفـري، ١٣٨٣: ١٥٢) اما در ميان شاعران ، نظامي گنجـه اي اشـاراتي از سـنت آزادي بردگـان را مطـرح ساخته است ؛ مثلا نظامي در داستان «خسرو و شيرين » چنين ميگويد: اسيري را به وعده شاد ميکـن مبارک مرده اي آزاد مـيکـن (نظامي، ١٣٧٨، ج ١: ١٢١) بدين خواري مجويم گر عزيـزم خــط آزاديــم ده گــر کنيــزم (همان : ٢٣٧) در جايي از «خردنامه » آنجا که اسکندر در بازگشت از هندوستان دچار گرفتاري شده بود به صدقه اينکه از بلا رسته است ، بردگان زيادي را آزاد ميکند: چو اسکندر آمد ز دريـا بـه دشـت گذشته به سر بر بسي برگذشـت برآسود بر خاک از آن ترس و باک غــم و درد بــرد از دل ترســناک بســي بنــده و بنــدي آزاد کــرد ز يزدان به نيکي بسي يـاد کـرد (همان : ٤٥٥) شاعر در بخش «مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر» از منظومـه «ليلـي و مجنـون » نيز اشاره ميکند که شروانشاه بندگان زيادي را آزاد کرده است : بخشيدن گوهرش بـه کيـل اسـت تحريـر غـلام خيـل خيـل اسـت (همان : ٤٦٣) در جامعه آمريکا نه تنها خبري از قوانين شرعي در مورد آزادسازي بردگان نبـود بلکـه قوانين از حاکميت سرسختانه و ظالمانه عليه ايـن بيچارگـان حکايـت داشـت و موافقـان قانون لغو برده داري نه تنها با مخالفت قانون گذاران بلکه با مخالفت روحانيون کليساها نيز مواجه ميگرديدند.
يکي از اين نکات ، دعوت برده داران به رفق و مهرباني نسبت به بردگان است : آن بـــه کـــه درم خريـــده تـــو ســــرمه نبــــرد ز ديــــده تــــو هر خواجه که اين کفايتش نيسـت بــر بنــده خــود ولايــتش نيســت وان کس که بدين هنر تمام اسـت نخريــده ورا بســي غــلام اســت هستم چـو غـلام حلقـه در گـوش مــيدار بــه بنــدگيم و مفــروش (همان : ٥٤٩) نظامي در منظومه «شرفنامه »اش باز از مهرباني اسکندر نسبت به غلامان خود سـخن ميگويد: نــوازش همــي کــرد بــا بنــدگان نگــه داشــت آيــين فرخنــدگان (همان : ٦٩٦) هريت استو نيز در «کلبه عمو تم » از ارباباني سـخن مـيگويـد کـه بـا بردگـان خـود مهرباني و خوش رفتاري ميکنند.