Abstract:
با توجه به اختلاف نظرهایی که میان امام خمینی (ره) و آیتالله بروجردی (ره) در خصوص حکومت و برخورد با سلطان وجود دارد لذا در این مطالعه قصد داریم به بررسی دیدگاه این دو مرجع عالیقدر بپردازیم. پرسش اصلی پیش رو تحقیق حاضر این است که نقاط افتراق و اشتراک دیدگاه امام خمینی (ره) و آیتالله بروجردی (ره) پیرامون تشکیل حکومت چیست؟ مطالعه حاضر از نوع مطالعات نظری است که به شیوه توصیفی و تحلیلی به نگارش درآمده است. یافتههای این مقاله نشان میدهد نگرش سیاسی آیتالله بروجردی (بهتبع شـرایط سیاسـی روز و تغییـر رفتارهای «شاه اسلام پناه» در طول زندگی ایشـان رونــدی ثـابـت را دنبـال نکـرده اسـت؛ در دورة اول که از ابتدای زعامت ایشان تا سه سال پیش از مرگ ایشان امتـداد دارد، ایشـان بـه شیوة برخی علمای دورة صفویه و قاجاری حکومـت و امـور عرفـی را بـه سـلطنت واگـذار کرده بود و در امـر سـیاسی دخالتی نمیکرد. وی از سلطان انتظار داشـت خـلاف شـرع عملی انجام نداده و از شـریعت در مقابـل کفـار خـارجی و اباحی مـذهبان داخلـی دفـاع کنـد. در عوض برای فقیه در امور حسبیه ولایت قائل بود و سعی میکرد سـلطان را در برابـر دشـمنان خارجی و داخلی حـمایت کـند؛ اما امام خمینی (ره) دارای دیدگاهی محکمتر و قاطعتر جهت تشکیل حکومت مبتنی بر نظریه ولایتفقیه دارند. امام خمینی معتقد بودند حکومت مخصوص فقیه است و باید برای تشکیل حکومت اسلامی مبارزه نمود. آیتالله بروجردی با توجه به شرایط خاص خود دیدگاهی مسامحهگرتر داشتند.
Machine summary:
از سوی دیگر، فراگیر شدن رهبری امام خمینی هم با توجه بـه مـرجعیت ایـشان ممکن شد، چرا که وقـتی امـام را در ١٣ خـرداد ١٣٤٢ دستگیر کردند، مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام ١٥ خرداد رخ داد که اولین جرقه شـروع انـقلاب اسـلامی و نفی مشروعیت ریم شاه بود.
آیت الله بروجردی در تیر ١٣٣٤ طی نامه ای دیگر به نخست وزیر، با لحنی منطقی اما قاطع و جدی، بااشاره به پیگیری ناقص او در اجرای نظریات ایشان راجع به بهائیان ، متذکر می شـود کـه نام̀E ایشـان بـه شـاه ، متضـمن چـاره جـویی بـود و درخواسـت شـده بـود کـه درصـورت عدم پاسخگویی قوانین موجود، قوانین لازم را در مجلس تصویب کنند تا عملیات سـابق ایـن فرقه دوباره تکرار نشود (همان : ١٨٩ و ١٩٠) ده̀E سی را بـاید ده̀E مبارزات آیت الله بروجردی با فرق̀E بهائیت نـام گــذاری کرد که نه در یک جـبه̀E معمولی، بلکه در جبهه ای کـه مـستظهر بـه حمایـت داخلـی و خـارجی پیچـیده اسـتعماری بود به مبارزه می پرداختند و همان گونه که پیش از این آمد، آنها چیزی جــز اضـمحلال کامل فرهنگ اعتقادی شیعی را درنـظر نـداشتند.
واقع این است ، از وقتی در نجف اشرف دیدم استاد آخوند خراسانی و مرحوم نایینی در امـر مـشروطه دخـالت کردند و آن طور شد که همه میدانیم ، حـساسیت خـاصی نـسبت بـه ایـن قـبیل امور پیدا کرده ام ، به طوری که در موقع تصمیم گیری برای اقدام به این کارها دچار وسوسه و دودلی میشوم ، و گاهی هم بلافاصله بعد از دستور پشیمان شده ، تغییر رأی میدهم ؛ چون مـا درست وارد اوضاع نیستیم ، میترسم ما را فریب دهند و منظوری که داریم درست انجام نگیرد و باعث پشیمانی شود و احیانا لطمه به دین و حیثیت اسلامی وارد کنند.