Abstract:
با هجوم افغان ها و سقوط اصفهان، در گوشه و کنار ایران افرادی با انتساب و تشبث به خاندان صفوی، ادعای شاهزادگی نمودند وکوشیدند حکومت مضمحل صفوی را احیا نمایند. صفی میرزاهای دروغین از جمله مدعیان شاهزادگی در ایران پس از سقوط صفویه بودند. مهم ترین و مشهور ترین صفی میرزا، شخصی بود که در صفحات جنوبی ایران - خاصه بختیاری، شوشتر،کهگیلویه و بهبهان - علم شاهی برداشت. وی، که نسبت به مدعیان دیگر دوام بیشتر یافت و با تشکیل حکومت مستعجل، به ضرب سکه پرداخت، کهگیلویه و بهبهان را مرکز حکومت خود قرار داد. این ولایت، همواره از بیگلربیگی های مهم امپراتوری صفوی به شمار می رفت و در برخی مواقع از مناطق بحران زای ایران عصر صفوی بود. شورش اسماعیل دروغین و ملا هدایت الله آرندی که هر دو از مدعیان شاهی در کهگیلویه بودند، سال ها پیش از سقوط صفویان رخ داده بود. اما، اکنون پس از زوال صفویان، قیام صفی میرزا شکل گرفته و یک بار دیگر بیگلربیگی کهگیلویه و مناطق مرتبط آن را به کانونی بحران زا مبدل کرده بود. این مقاله، که با روش توصیفی - تحلیلی و شیوه تحقیق تاریخی واتکاء به اسناد و متون دست اول، تهیه و تدوین گردیده؛ شورش صفی میرزا را به عنوان یکی از مدعیان حکومت پس از سقوط اصفهان به دست افغان ها، واکاوی گردیده است. هم چنین، به این پرسش ها پاسخ داده که ریشه ها و عوامل پیدایی این مدعی حکومت چه بود؟ و چه پیامدهایی در سطوح ملی و محلی داشت؟ یافته ها نشان می دهد، تسلیم شدن شاه رسمی مملکت و نبود حاکمی مقتدر و نیز آشفتگی و هرج و مرج در سراسر ایران، موقعیت مناسبی جهت شورش و به دست آوردن حکومت و ادعای شاهی و سروری بود.
With the influx of Afghans and the fall of Isfahan, people from across Iran, pretending to be the descendants
of the Safavid dynasty, claimed the prince and tried to revive the rule of dying Safavid dynasty. Many false Safi
known Mirzas were among the claimants of prince in Iran after the fall of the Safavids. The main and most well
Safi Mirza was the person who reclaimed the throne in the Sothern parts of Iran including Bakhtiari, Shoshtar,
Kohgiluyeh, and Behbahan. He, who lingered longer than other claimants, formed a government and issued
coins, slecting Kohgiluyeh and Behbahan as the center of his government. This province was always considered
as one of the important Biglarbig of the Safavid empire, and at times it triggered crises during the Safavid
era. The rebellion of Ismail, the false, and Mullah Hedayat Allah Arandi, both of whom were Shahi›s claimants
in Kohgiluyeh, occurred years before the fall of the Safavids. But then, after the decline of the Safavids, Safi
Mirza’s uprising once again turned Biglerbigi of Kohgiluyeh and its related areas into a focal crisis point. This
analytical method relying on original documents paper, which was developed through ahistorical and descriptive
and texts, investigated the rebellion of Safi Mirza as one of the claimants of the government after the fall of
Isfahan by the Afghans. It also strived to explore what gave rise to this pretender of the throne and what were
the consequences at the local and national level. The findings indicate that the surrender of the official king of
the kingdom and the lack of a powerful ruler, as well as turmoil and chaos throughout Iran, opened up a suitable
opportunity for rebellion, seizing power, and the claim of the throne.
Machine summary:
او البته دهدشت را به عنوان مرکز انتخاب کرد و ســپاهیان خود را از مرکز فرماندهی به مناطق مختلف فرســتاد و در توســعه قلمرو خویش ، کوشــش کرد؛ هرچند این تلاش تنها به جنوب کشــور محدود بود و توان صفی میرزا و لشکریانش به دیگر نقاط ایران نمی رســید.
سخنانی مؤثر و محرک چون ، "فرزندی شــاه سلطان حسین ؛ داشتن خواهری در یکی از دهات اصفهان به عنوان شــاهد مدعا؛ پاک ســازی ایران از وجود عناصر افغان و پوشیدن لباس ســیاه به نشــانه ماتم و عزا"، از عوامل مهم و کارساز صفی میرزا در گردآوری سپاه و حمایت مردم از او بود.
عالم آرای نادری، صفی میرزا وارد خلیل آباد بختیاری گشــت و در میان مردم شــایعه کرد که «من ولد خاقان شــهید شاه ســلطان حسین ام ، و خواهری دارم که در دهات همین نواحی گذاشته ، و خود وارد این حدود [شــده ام ] که شــاید جمعی از هواخواهان و دولت طلبان و نمک شناســان ما جمعیت نموده ...
٥٧ علاوه بر این ، شــخصی به نام سید حسین ــ که خود را برادر شــاه سلطان حســین معرفی می کرد ــ پس از قتل صفی میرزا، وارد ناحیه بختیاری و جانکی شد و مدعی سلطنت و حکومت گشت ؛ اما در کوتاه مدت منکوب گردید و ره به جایی نبرد.
در هر حال ، صفی میرز ابا انتســاب خویش به خاندان صفوی ــ به عنوان فرزند شــاه سلطان حسین ــ قریب سه ســال در صفحات جنوبی ایران ، خاصه بختیاری ، بهبهان ، کهگیلویه و شوشــتر، آشــوب برپا کرد و آشــکارا در این مناطق سلطنت خویش را با ضرب ســکه و خواندن خطبه طرح انداخت .