Abstract:
جهانیشدن، نیروی یکپارچهکنندهای است که جامعه جهانی را بهسان بافت همگونی در میآورد. این بافت یکپارچه، از یکسو، پدیدهای اقتصادی و دربردارنده گردش سرمایه، انتقال فناوری و تجارت کالا و خدمات است؛ از سوی دیگر، ماهیتی غیراقتصادی دارد که گسترش آراء، عقاید، هنجارها و ارزشها را شامل میشود. با رویکردی تبارشناسی به این پدیده میتوان مشاهده کرد که جهانیشدن، ریشه در آراء و اندیشههای مکتب لیبرالیسم دارد و در مواجهه با رقبا یا شرکای فکری و مناطق جغرافیایی مختلف، آثار و پیامدهای متفاوتی نیز در پی داشته است. اگر دوران جنگ سرد و نظام دوقطبی، دوره ایدئولوژیهای متضاد و مواجهه آنها با یکدیگر بود؛ امروزه با حاکمیت اندیشه و نهادهای لیبرالیستی، سخن از آلترناتیوهای دیگر دشوار است. در این بین، آنچه جهان اسلام و بهخصوص ایران، در حوزه اقتصاد با آن مواجه است؛ اشکال مختلف رویارویی با فضای حاکم متاثر از جهانیشدن اقتصادی لیبرالیستی اعم از مقابله، انطباق، انکار یا الگوبرداری و بومیسازی جهانیشدن (globalization) است. در واقع، مسئله اصلی این است که باتوجه به حاکمیت مباحث جهانیشدن در ابعاد مختلف (از جمله اقتصاد) و ترویج آن از سوی نهادهای سرمایهدارانه از یک طرف و تجربه عملی (practice) کشورهای مختلف جهان در اتخاذ و اجرای اصول و موازین برآمده از آن از طرف دیگر، باعنایت به اینکه «اسلام» در مباحث معرفتشناسی و هستیشناسی با «لیبرالیسم» تفاوتهای بنیادینی دارد، آیا صحبت از مدلهای رشد و توسعه اسلامی جایز است؟
Machine summary:
در این بین، آنچه جهان اسلام و بهخصوص ایران، در حوزۀ اقتصاد با آن مواجه است؛ اشکال مختلف رویارویی با فضای حاکم متأثر از جهانیشدن اقتصادی لیبرالیستی اعم از مقابله، انطباق، انکار یا الگوبرداری و بومیسازی جهانیشدن (globalization) است.
در واقع، مسئلۀ اصلی این است که باتوجه به حاکمیت مباحث جهانیشدن در ابعاد مختلف (از جمله اقتصاد) و ترویج آن از سوی نهادهای سرمایهدارانه از یک طرف و تجربۀ عملی (practice) کشورهای مختلف جهان در اتخاذ و اجرای اصول و موازین برآمده از آن از طرف دیگر، باعنایت به اینکه «اسلام» در مباحث معرفتشناسی و هستیشناسی با «لیبرالیسم» تفاوتهای بنیادینی دارد، آیا صحبت از مدلهای رشد و توسعۀ اسلامی جایز است؟ کلیدواژهها: .
در نظر اول، جهانیشدن ممکن است با این تعریف اجمالی فهمیده شود: به هم پیوستگی وسیع، عمیق و سریع تمامی ابعاد زندگی اجتماعی در عرصۀ جهانی از امور فرهنگی تا جرم و جنایت و از مسائل مالی تا امور معنوی و روحانی (Held, 1999: 2).
نویسندۀ کتاب درآمدی بر اسلام و جهانیشدن نیز بر آن است که جهانیشدن اقتصاد که به نظر غالب متفکران مسائل جهانی، وجه غالب جهانیشدن را تشکیل میدهد، با عالمگیرشدن نظام سرمایهداری و الگوی اقتصادی لیبرال تعریف میگردد (سجادی، 1383: 46).
از طرف دیگر، در فرایند جهانیشدن، عالمگیرشدن فرهنگ، سیاست و اقتصاد واحد و مشترک را در سطح جوامع بشری داریم و بنابراین، بهصورت منطقی همۀ الگوهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، جهانی نمیشوند، زیرا در این حالت، دیگر مفهوم جهانیشدن به معنی ترویج و تسلط الگوی واحد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نخواهد بود.