Abstract:
مثنوی المعنویه الخفیه یکی از گنجینههای ادب فارسی و در نوع ادب عرفانی- تعلیمی استکه با وجود تلاش سودمند محققان و پژوهشگران در معرفی و شناخت آثار خطی بزرگان، این اثر تاکنون ناشناخته باقی مانده است. این منظومه، در سال 922 هجری، توسط ابراهیم گلشنی بردعی، در قالب مثنوی سروده شده و با نام عرفانی «المعنویه الخفیه» و درحدود40 هزار بیت قابل بررسی است. این اثر ارزشمند ادبی عرفانی، با اشعاری در وصف نی شروع شده و سپس شاعر به مانند مولانا و به سبک حکایت در حکایت و استفاده از تمثیل و داستان، به شرح و بیان مضامین و مفاهیم عرفانیمورد نظر میپردازد.
سراینده با آگاهی از علوم عقلی و نقلی و اصول تصوف و تسلط بر زبان عربی، توانسته است نکات و مفاهیم عرفانی را با زبانی ساده و روان و به دور از تکلفات و صنایع ادبی و آرایههای فنی پیچیده، بیان نماید و به تعلیم آن مبادرت ورزد. این پژوهش سعی بر آن دارد که ضمن معرفی مختصر این دست نوشته ارزشمند ادبی، به تحلیل برخی از مضامین عرفانی آن بپردازد.
MasnaviyalManaviyalKhafiyah is one of the treasures in Persian literature typically known to be educational and mystical, that despite the efforts done by researchers to introduce and appreciate the written works of great scholars, it remains unknown as of now. In 922 AH, Ibrahim GolshaniBardeyee composed it in couplet titled as ManaviyalKhafiyah as long as 40 thousand lines. This literary mystical work of art begins with some lines expressing cane, and just like Rumi using consequent tales and simile and fables, the poet explains his desired mystical themes and concepts.
Beign aware of rational and quoted science as well as sufi principles and a good command of Arabic language, the poet has been able to explain and teach mysticism in simple fluent language far from figures of speech and complicated jargons. This paper tries to briefly introduce this handwritten work of art, analysing a few of mystical themes
Machine summary:
در این مقاله، سعی بر آن شده که به چند نمونه از نکات و مفاهیم مورد نظر شاعر، اشاره شود با این توضیح که، چون تکامل بشری در گرو اصلاح اخلاقیات و صفات روحانی و نفسانی است و عرفای اسلامی در پرتو فرهنگ و معارف دینی، سعی بر آموزش و تعلیم مریدان خود داشته و همواره آنان را در مسیر طریقت راهنما بودهاند، مضامین عرفانی مطرح شده در این منظومه نیز از بحث تعلیم خارج نبوده و شاعر سعی میکند ضمن بیان نکته اصلی معرفتی، با آوردن حکایات و امثال مناسب به تعلیم آن نیز مبادرت ورزد.
لی معی تعبیر این وحدت سراست لی نگنجد در سرا کانجا خداست زین سبب آن واحد بی لی و لک گفت بشنو لایسع فیه ملک(95-3994) ابراهیم گلشنی به پیروی از مولوی که محور اصلی سخن خود را وحدت وجود قرار داده است و تجلی را به عنوان یکی از اصول اساسی آن در نظر دارد، در منظومه خویش، تمامی حیات و این عالم خلفت را مظهر و جلوه حق تعالی میداند و بر اصل وحدت تأکید دارد و به بیان برخی از ویژگیهای تجلی میپردازد.
مثنوی المعنویه الخفیه، نیز یکی از دست نوشتههای نفیسی است که سراینده در آن، علاوه بر تبیین نکات و مضامین عرفانی، سعی بر آن داشته که با استفاده از آیات قرآن کریم و داستانها وحکایات، به صورت تمثیل و با زبانی سهل و روان، جنبه تعلیمی خود را حفظ کرده و بحث تعالی روحی انسان را در سرلوحه کار خویش قرار دهد و پیوسته، مریدان خویش را به راههای کسب معارف و رسیدن به قلههای منیع بشری رهنمون سازد.