Abstract:
در این مقاله مساله استقلال یا عدم استقلال دختر بالغ پاکره در ازدواج بررسی شده
است. پس از نقل نظریات هشتگانه در مساله و مقتضای اصول و قواعد بیان شده» آنگاه
طوائف سهگانه روایات در موضوع بحث مطرح و به دقت درباره دلالت آنها بحث شده
است؛ روایاتی که اذن پدر و جد پدری در ازدواج دختر بالغ رشید باکره را معتبر میدانند.
روایاتی که معارض آنها محسوب میشوند و در نهایت روایاتی که شاهدی بر جمع بین
دو دسته روایات متعارضاند. نتیجه این بررسی دلالی. تثبیت دیدگاه «عدم ولایت پدر و
جد پدری و استقلال دختر باکره در ازدواج» است. هر چند در ادامه. رعایت احتیاط در
استیذان از پدر و جد پدری تبیین و تقویت شده است. اما ولایت آنان در فرض «ممانسصت
بیدلیل اولیاء» یا «تعذر و تعسّر» دسترسی به آنهاء با قواعد «لاحرج) و «لاضرر» از میان
برداشته میشود.
Machine summary:
روايات باب هفتم از ابواب عقد النکاح و اولياء العقد در کتاب «وسائل الشيعه » دلالت دارند کـه عمـو و دايـي و نيز مادر، ولايت ندارند و ولايت بر فرزند فقط براي پدر است و اين نسبت به اصل صـغير و صـغيره اسـت و بـه مسأله مورد بحث ما ارتباط ندارد؛ چنانکه روايات باب هشتم نيز درباره ثبوت يا سـقوط ولايـت عمـو و امثـال او ميباشد که از مورد بحث ما خارج است .
٢. اصل عدم شرطيت اگر شک کنيم که در عقد ازدواج دختر بالغ رشـيد و بـاکره ، افـزون بـر شـرايطي مثـل ايجاب ، قبول ، ترتيب ، موالات و مانند آن ، آيا اذن پدر يا جد پدري هم شرط است يا نه ؟ به اين معنا که قبل از بلوغ او احراز کرده بوديم که ولايت آنان شرط است ، امـا پـس از بلـوغ در شرط بودن ولايت و اذن و اجازه آنان شک ميشود، اين شک ، «شک در شـرطيت شـئ يا مانعيت شئ» است که با اصالت عدم برداشته ميشود؛ يعني در شرط زائد شـک داريـم و «شک در شرط زائد» به منزله «شک در اصل شرط » است ؛ چنانکه «شک در زيـاده » هـم بـه منزله «شک در اصل شرط » است و «شک در مانع زائد» به منزله «شک در اصل مانع » اسـت و «اصالت عدم »، هر دو را نفي ميکند.