Abstract:
معرفتشناسی اخلاق از مبادی اخلاق، و شناختگرایی و ناشناختگرایی اخلاقی از دیدگاههای مهم معرفتشناسی اخلاقی است. شناختگرایی اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که امکان شناخت برخی احکام اخلاقی ثابت و مبتنی بر خارج را معتقد باشد. احکام اخلاقی، زمانی ثابت هستند که یا واقعیت عینی داشته و یا بر واقعیت عینی مبتنی باشند؛ به طوری که مفاهیم و گزارههای اخلاقی تنها بر نظر و عقیده نفسانی شخص یا گروهی مبتنی نباشند. فارابی با تعیین راههای شناخت در زمره شناختگرایان اخلاقی قرار گرفته و راههای متعددی را برای شناخت احکام اخلاقی معرفی نموده است. فارابی به برهانپذیری جملههای اخلاقی و وجود بدیهیات اخلاقی معتقد است و نسبیتگرایی اخلاقی را برنمیتابد. به نظر میرسد دیدگاه فارابی در مباحث معرفتشناسی اخلاق به تکملههایی نیاز دارد؛ مانند تبیین عقلانی برای مستقل بودن تقوا از وحی و الهام و برای بدیهی بودن گزارههای اخلاقی.
Machine summary:
این فضایل با یکدیگر مرتبطاند (همو، 1993: 96) و فارابی برای چنین دانشی، نامی تعیین نکرده است؛ اما از آنجایی که هدفش سعادت حقیقی برای زندگی انسانی و موضوعش فعل اختیاری انسان است، میتوان نام آن علمی را که دربارۀ این فضایل بحث میکند، علم اخلاق به معنای اعم گذاشت.
اما فارابی بر یقینی شدن حداقل برخی جملهها از طریق تنها بدیهیات اخلاقی تصریحی ندارد؛ به طوری که این جملات به جملههای نظری نیازی نداشته باشند، در حالی که برخی اندیشمندان مانند آیةاللٰه جوادی آملی بر استقلال برهانپذیری جملات اخلاقی از جملات غیر اخلاقی معتقدند (جوادی آملی، 1387: 45ـ46) و آیةاللٰه مصباح یزدی معتقد است که تمام جملات اخلاقی در یقینی شدن به جملههای بدیهی نظری نیازمندند و تحلیلی بودن برخی جملات اخلاقی، مشکلی را حل نخواهد کرد (مصباح یزدی، 1378: 3/127).
قابل تبیین عقلانی نبودن بدیهیات اخلاقی فارابی به وجود اولیات برای عقل عملی معتقد است که ادراک امور زیبا و زشت و خوب و بد اخلاقی موقوف بر آنهاست، پس مبادی احکام اخلاقی به حساب میآیند (مانند عدالت ضرورت دارد) (همو، 1995الف: 99)؛ اما تبیینی برای اولی و بدیهی بودن این اولیات ارائه نکرده است، مگر اینکه بگوییم این قضیه توتولوژی است که باز به دلیل عدم تبیین ارتباط با خارج مفید نخواهد بود.
آنچه مورد اختلاف است و ابهام دارد، تعیین مصادیق عدل و ظلم است؛ مانند اینکه ارث زن نصف ارث مرد است، آیا عدل است یا ظلم؟ جملههای اخلاقی انعکاس ذهنی علم حضوری نیز نیستند تا از وجدانیات به حساب آیند؛ بنابراین جملههای حاوی «الزام اخلاقی»، برای توجیه و اثبات واقعیت خارجی داشتن، به استدلال متشکل از بدیهیات عقل نظری احتیاج دارند.