Abstract:
قیاس اصطلاحی است که در علوم صرف، نحو، منطق، فقه و اصول کاربرد دارد؛ این تحقیق تنها قیاس اصولی- فقهی را مورد پژوهش قرار داده است. دانشوران علم اصول، قیاس را به حمل نمودن حکم فرع بر اصل به سبب جامعی که بین آنها است تعریف کردهاند. قیاس اصولی به چهار نوع: قیاس منصوص العلة، قیاس همراه با تنقیح مناط، قیاس اولویّت، و قیاس مستنبط العلة تقسیم گردیده است. سه نوع اول را همهی مذاهب فقهی حجّت میدانند، امّا قسم چهارم (قیاس مستنبط العلة) را جمهور اهلسنّت حجّت شمرده و آن را یکی از منابع احکام به حساب میآورند، اما شیعه و گروه ظاهریه از اهلسنّت این نوع قیاس را حجّت ندانسته و کابرد آن را در استنباط احکام معتبر نمیدانند. طرفداران قیاس برای اعتبار شرعی آن، ادلهی از قرآن و روایات و اجماع صحابه آوردهاند که مخالفان قیاس این ادله را بررسی نموده و مردود دانستهاند. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی به تفصیل، مباحث فوق را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است.
Machine summary:
در صورتی که محرز شود وجه تشابه به تصریح همان منابع شرعی، علت تامه برای ثبوت حکم در اصل (مقیس علیه) بوده و نیز وجود آن علت با همهی خصوصیات و ویژگیهایش در فرع (مقیس) قطعی باشد، در این فرض اگر چه قیاس باعث علم میشود و میتوان حکم را از اصل به فرع سرایت داد، ولی این قیاس، تشبیه و تمثیل به حساب نمیآید، بلکه قیاس برهانی منطقی است؛ 1 و به آن قیاس «منصوص العلة» میگویند.
2 از برخی خطبههای امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه نیز استفاده میشود که استنباط احکام حوادث واقعه از راه رأی و قیاس در زمان صحابه وجود داشته است و او با اینگونه اجتهاد، سخت مخالف بوده و میفرماید: «هیچ واقعه و موضوعی نیست که حکم آن از کتاب خدا به دست نیاید» و نیز میفرمود: «پیامبر حکم هر موضوعی را به من تعلیم داد».
به حنبلیها نیز بطلان قیاس نسبت داده شده است، و کلام احمد بن حنبل نیز ظاهرا اشاره به این معنا دارد: «یجتنب المتکلم فی الفقه هذین الأصلین: المجمل و محمدابراهیم جناتی، جایگاه قیاس در منابع اجتهاد، کیهان اندیشه، 1368، شماره 26؛ و نیز، همو، تطور اجتهاد در حوزه استنباط، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1386، چاپ اول، ج1، ص178-173.
1 نقد و بررسی استناد استدلال به این آیه نیز بر حجیت و اعتبار قیاس به دلائل ذیل ناتمام است: الف- برابری بین دو چیز هیچ گونه دلیل نمیشود که آنها در همهی زمینهها با هم برابرند.