Abstract:
تجارب زلزله های پیشین در ایران حاکی از نبود برنامه اسکان مبتنی بر ظرفیت هـای مکـانی جامعـه آسـیب دیـده اسـت . بـه دلیـل آسیب پذیری زیاد بافت های تاریخی و به منظـور کـاهش هزینـه هـای اجتمـاعی و اقتصـادی ناشـی از آن ، مکـان یـابی اسـکان موقـت زلزله زدگان ، یکی از مهم ترین چالش های برنامه ریزان به شمار می آید و نیازمند برنامه ریـزی و بـازطراحی اسـت . بـا عنایـت بـه نقـاط کانونی بالقوه موجود ازجمله ابنیه متروکه و زمین های بایر، برنامـه ریـزی بـرای اسـکان موقـت زلزلـه زدگـان در ایـن گونـه بافـت هـا ظرفیت هایی دارد که در صورت بهره مندی درست از آنها، آسیب های اجتمـاعی و ابعـاد روحـی - روانـی ناشـی از وقـوع بحـران بـه کمترین حد ممکن کاهش خواهد یافت . انتظار می رود با مکان گزینی درست محل های اسکان موقت ، ضمن تمرکـز برنامـه ریـزی هـای مبتنی بر ظرفیت های محلی ، زمینه های کاهش مخاطرات اجتماعی و ابعاد اقتصادی نیز فراهم شود. پژوهش حاضر، کمـی و مبتنـی بـر تحلیل داده هاست . در حوزه روش شناسی ، ضمن انجام مطالعات کتابخانه ای و واکاوی موضوع زلزله در بافت های تاریخی و مطالعـات میدانی مبتنی بر نرم افزار GIS و روش سلسله مراتبی (AHP)، مکان های مناسب اسکان موقت اولویت بندی و تعیین شده انـد. یافتـه هـای پژوهش مبین آن است که فاصله از سکونتگاههای پیشین ، کاربری های منتخب برای اسکان ، فاصله از شریان های دسترسـی ، فاصـله از مراکز امدادی و مراکز بحران زا، مهم ترین مولفه های اثرگذار در مکان گزینی اسکان موقت به شمار می رود. در محلـه محتشـم فضـاهای باز، بایر و مخروبه و نیز آب انبارها ظرفیت های بالقوه ای هستند که غالبا در منطقه امن قرار گرفتـه انـد و قابلیـت تغییـر کـاربری را بـه فضاهای اسکان موقت دارند؛ به گونه ای که با طراحی یا باززنده سازی آنها، ساکنان در نزدیکـی محـل زنـدگی خـود اسـکان داده و از سرانه مطلوب شانزده مترمربعی به ازای هر نفر بهره مند خواهند شد.
Machine summary:
این واژه مبین احساس فرد به موقعیت جغرافیایی است که به طور حسی فرد را بـه آن مکـان گـره مـیزنـد؛ درواقع تجربه ای مثبت از مکان و نتیجه اعتقادات و احساسات مثبتـی اسـت کـه فـرد در فراینـد تعامـل بـا مکـان و معنابخشیدن به آن خلق میکند؛ علاوه بر این بین میزان دلبستگی فرد به مکـان و توجـه او بـه آن ارتبـاطی مسـتقیم وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش دلبستگی فرد به یک مکان ، میزان توجه و مراقبت فرد از آن نیز افزایش مییابد (سرایی و همکاران ، ١٣٩٥: ١٨- ٢٠؛ ٢٠ :١٩٧٦ ,Relph؛ ٢٠ :١٩٩٢ ,Low &Altman )؛ بنابراین با توجه به تجارب گذشته ، با خارج کردن زلزله زدگان ساکن در بافت تاریخی از محل زندگی سابق خود و انتقال به مکان هایی ناشـناخته و بدون هویت برای آنان ، افراد دچار اختلالات روانی، سردرگمی، مشکلات اجتماعی و بحران تازه ای میشـوند کـه این موضوع خلل در سازمان مـدیریتی و برنامـه ریـزی بازسـازی را در پـی دارد؛ بنـابراین در شـیوه اسـکان موقـت زلزله زدگان ساکن در بافت های تاریخی باید به گونه ای متفاوت عمل کرد و با توجه به ویژگی آنان شـرایط ویـژه ای را در نظر گرفت .