Abstract:
تفسیرصافی از تفاسیر روایی با رویکرد تأویلی است. فیض کاشانی در این تفسیر، علاوه برگزینش ونقل روایات تفسیری از برخی منابع شیعه، براساس مبانی خود به فهم و نقد این روایات نیز پرداخته، که مبانی فقه الحدیثی او در مقدمه برخی از کتابهایش موجود است. مهمترین این مبانی عبارت از لزوم موافقت حدیث با محکمات قرآن، سنّت ثابت و روایات معصومان(ع) در کتب شیعه است. سایر مبانی او عبارتند از: عقیده به لزوم کاربرد عقل درتأیید وجمع روایات، توجه به سبب صدور و نقش زمان و مخاطب درحدیث، توجه به اختلاف فهم مخاطبان ، لزوم استفاده ازعلوم ادبی ، عقیده به عدم وجود تعارض واقعی میان روایات معصومان(ع) و لزوم رفع تنافی در صورت وجود تعارض ظاهری، رجوع به مرجّحات منصوصه هنگام تعارض اخبار، و به تأویل بردن روایات به منظور ایجاد وفاق بین آنها. البته برخی از این تأویلات، نیازمند تأمل است. در این تحقیق، مبانی فقه الحدیثی فیض در روایات تفسیری صافی بررسی شده است
Machine summary:
آگاه بودن ائمه (ع ) از دانش تمام قرآن فيض کاشاني مي نويسد: «هرچه از قرآن نياز به بيان و توضيح دارد، در اخبـار اهـل بيت (ع ) تبيين و تفسير آن به قدر مورد احتياج ، هست ، و اگر برخي از آن هـا بـه مـا نرسيده باشد، يا فهم ما به آن نرسد، قواعدي کلي از اهل بيت (ع )، منقـول اسـت کـه حکم آن ها را مي توان از آن قواعد کلي استنباط کرد؛ چنانکه در روايتي آمده : «پس قرآن و اهل بيت براي امت کافي است و به غيراين دو هرگز نيازي نيسـت » (فـيض ، ش ١٣٨٧(ج )، ٤: ٣٠٥).
هم تراز بودن قرآن و عترت (ع ) با توجه به حديث ثقلين فيض کاشاني تمسک به کتاب خداواهل بيت را لازم دانسته و مي گويد: کسي که در معرفت دين به اين دو متمسّک شود، هرگز گمراه نخواهد شد؛ ولي هرکس طريق ديگري برگزيند، به يقين گمراه شده و خواهد لغزيد؛ به دليل اينکه علم آنها از خداوند گرفته شده است ؛ پس شک و خطا و غلط و سهو و تغيير در آن راه ندارد؛ همانطورکه در اخبار مستفيضه وارد شده ، در آيه «اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولي الامر منکم » (نساء: ٥٩)، مراد از اولي الامر، امامان معصوم (ع ) مي باشند.
همچنين در تفسير عياشي از امام کاظم (ع ) روايت شده که : «زماني که اختلافي در حديث پيش آمد، آن را با کتاب خدا و احاديث ما بسنج ؛ اگر شباهتي بين آنها يافتي ، آن حق است ، و اگر مشابهتي وجود نداشت ، پس باطل و نارواست » (فيض ، ١٤١٥ق ، ١: ٧٦).