Abstract:
تخصّصی شدن علوم و تأمّل در تأثیرِ آن در اجتهاد، اهمّیت واکاوی هرچه بیشترِ جایگاه و تأثیرِ نظریهی کارشناسی را در فقه و حقوق اسلامی روشن میسازد. پزشکان متخصّص، از جمله اهل خبرهای محسوب میشوند که اثرگذاری نظریهی کارشناسی آنان در ابواب مختلف و مسائل متعدّد، واضح و چشمگیر است. امروزه، امکان کشف حقیقت با امکاناتِ دانش پزشکی و آزمایشهای جدید و دقیقِ آن و بهویژه، توجّه به تخصّصی شدن روزافزونِ این دانش، دامنهی بحث از کارکردهای نظریهی کارشناسی پزشکی را در فقه و حقوق، بسیار گسترده و فراگیر ساخته است. در نوشتار پیشِ رو، این تأثیر در اثبات دیهی منفعتِ عضو واکاوی شده و ضمن تبیین مصادیقِ تأثیر کارشناسی پزشکی در اثباتِ دیاتِ زوال عقل و حواسّ بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی، دیدگاههای اصولی در شرط اعتبار کارشناسی بررسی گردیده است. دو دیدگاه مطرح در شرط اعتبارِ فقهی کارشناسی، دیدگاه شهادتْانگاری کارشناسی و اشتراطِ عدالت و تعدّد در آن؛ و دیدگاه کفایت حصولِ وثوق و اطمینانِ عُقلایی است؛ و دیدگاه اول، در اثبات دیهی منفعت عضو از شهرتِ فقهی برخوردار است. مقالهی حاضر، به بازپژوهی گفتار طرفداران دو دیدگاه پرداخته؛ و با تبیینِ تفاوت ماهوی شهادت و نظریهی کارشناسی و حجّیتِ نظر اهل خبره بر اساس سیرهی عُقلایی؛ و نیز معرّفی تحصیلِ اطمینان و الغای احتمالِ اشتباه به عنوان ملاک این سیرهی مستقرّ، دیدگاه دوم را برگزیده است.
Machine summary:
این دو دیدگاه در مصادیق مختلف نمایان است: گروه اول، به دلیل بینه دانستن اهل خبره، شرائط شهادت را در پزشکان نیز معتبر میدانند؛ و بر همین اساس، در مسألهی اختلاف نظر جانی و ولی مجنیعلیه، و نزاع آنان در زوال کامل یا ناقص عقل، علاوه بر آنکه مرجع تشخیص را پزشکان متخصص معرفی کرده و قول ایشان را حجت میدانند، در پزشکان نیز مانند مطلق بینه، تعدد و عدالت را شرط و معتبر دانستهاند.
(تبریزی، 1428ق، ص256) اما در مقابل، در دیدگاه برخی از فقیهان، اگر از نظر کارشناسی پزشک، علم یا اطمینان _که نزد عقلا، قائممقام علم است_ حاصل شود، تعدد و عدالت شرط نیست؛ و تنها در غیر این صورت، یعنی: در صورت عدم حصول علم یا اطمینان از رأی کارشناسان، دیه با شهادت دو مرد عادل از اهل خبره یا یک مرد و دو زن ثابت میشود.
(نجفی، 1404ق، ج43، ص311) دیگر مصداق نظر کارشناسی پزشکان در این مسأله که توسط فقها مطرح گردیده، عبارت است از اینکه اگر تمام حس بویایی از بین رود، ولی پس از زمانی که امید به شفا وجود داشت، بازگردد، ارش جزایی (حکومت) ثابت میشود، نه دیه؛ و تفاوتی نمیکند که بازگشت شامه قبل از پرداخت دیه باشد و یا بعد از آن؛ زیرا از بازگشت حس بویایی کشف میشود که مجنیعلیه از ابتدا استحقاق دیه را نداشته و تنها مستحق ارش جزایی بوده است.