Abstract:
هدف مقاله تعریف، تفسیر و تبیین زیرساختهای «تفقه در مقیاس کلان» یا «اجتهاد نظامساز و تمدنساز» است. مساله مقاله این است که قلمرو اجتهاد، عملا منحصر به «احکام فعل مکلف» شده است، آیا ظرفیت فقه، واقعا بههمین مقدار است؟ فرضیه مولف چنین است: «اجتهاد، تلاش معرفتی روشمند برای دستیابی به نظر خداوند (اعم از توصیفها و تجویزها) از منابع معتبر براساس مدارک معتبر است». براساس این فرضیه، «اجتهاد» اختصاص به فقه ندارد و در کل دین جاری میشود و سه محور است این فرضیه را پشتیبانی میکند: 1. بازنگری در قید «فعل مکلف» در تعریف فقه، و گسترش آن به «فعل فرآیندها» 2. بازنگری در قلمرو «حکم شرعی» و گسترش آن به «احکام وضعی و احکام ارشادی» 3. بازنگری در مفهوم «حجیت» در تعریف اجتهاد و گسترش آن از معذریت و منجزیت به کاشفیت.هدف مقاله تعریف، تفسیر و تبیین زیرساختهای «تفقه در مقیاس کلان» یا «اجتهاد نظامساز و تمدنساز» است. مساله مقاله این است که قلمرو اجتهاد، عملا منحصر به «احکام فعل مکلف» شده است، آیا ظرفیت فقه، واقعا بههمین مقدار است؟ فرضیه مولف چنین است: «اجتهاد، تلاش معرفتی روشمند برای دستیابی به نظر خداوند (اعم از توصیفها و تجویزها) از منابع معتبر براساس مدارک معتبر است». براساس این فرضیه، «اجتهاد» اختصاص به فقه ندارد و در کل دین جاری میشود و سه محور است این فرضیه را پشتیبانی میکند: 1. بازنگری در قید «فعل مکلف» در تعریف فقه، و گسترش آن به «فعل فرآیندها» 2. بازنگری در قلمرو «حکم شرعی» و گسترش آن به «احکام وضعی و احکام ارشادی» 3. بازنگری در مفهوم «حجیت» در تعریف اجتهاد و گسترش آن از معذریت و منجزیت به کاشفیت.
Machine summary:
مسأله مقاله این است که قلمرو اجتهاد، عملا منحصر به «احکام فعل مکلف» شده است، آیا ظرفیت فقه، واقعا بههمین مقدار است؟ فرضیه مؤلف چنین است: «اجتهاد، تلاش معرفتی روشمند برای دستیابی به نظر خداوند (اعم از توصیفها و تجویزها) از منابع معتبر براساس مدارک معتبر است».
مسأله مقاله این است که: به چه دلیل قلمرو اجتهاد، عملا منحصر در فقه به معنی «احکام شرعی تکلیفی فردی» شده است و اگر ادله این انحصار، تام نیستند قلمرو اجتهاد به چه حیطههایی گسترش مییابد؟ فرضیه مؤلف در چیستی اجتهاد و قلمرو آن چنین است: «اجتهاد، تلاش معرفتی روشمند و استدلالی برای دستیابی به نظر خداوند (اعم از توصیفها و تجویزها) از منابع معتبر براساس مدارک معتبر است».
31) <H2><H2>a) چیستی «اجتهاد»</H2></H2> اجتهاد در تبادر اولیه، اصطلاحی در فضای علم فقه است و در نمونه زیر تعریف شده است: «اجتهاد، تلاش حداکثری برای دستیابی به مصادیق احکام شرعی، براساس مستندات شرعی است و کسی میتواند چنین کاری انجام دهد که منابع این مستندات شرعی و شاخصهای اعتبارسنجی مستندات و روش فهم آنها را بشناسد و بهواسطه تلاش روحی که برای اتصال به خداوند داشته است، توانایی تشخیص ارتباط هر موقعیتی را با دیدگاههای کلان شارع داشته باشد» (میرزا قمی، 1312ق، ج2، ص101).
عدم صحت انحصار «حکم» در «احکام تکلیفی و ما یرجع الیه» در فرضیه رقیب، براساس تعاریف فقه، محمولهای فقهی حکمها هستند، و اینجا گلوگاه سوم برای اختصاص اجتهاد به فقه مصطلح بود؛ زیرا این فرضیه قائل به اعتباری بودن حکم است و کارکرد «اعتبار» را فقط ترتب ثواب و عقاب میداند و نتیجه میگیرد که فقه فقط به اعتباراتی که سبب ثواب و عقاب هستند میپردازد (احکام تکلیفی).