Abstract:
گسستن فرّ از جمشید در هیئت مرغ وارغن و پیوستنش به ایزد مهر، فریدون و گرشاسپ، یکی از بنلادهای کهن اسطورهای است که در اساطیر ایران، متون حماسی و طومارهای نقالی، بازتابی پررنگ دارد. بدیهی است هر بنلاد اسطورهای در گذر خود از دنیای اسطوره به گستره منطقپذیرتر حماسه متناسب با شرایط زمانی و مکانی، دستخوش دگرگونیهایی میشود تا به گونهای خردباورتر در اذهان بنشیند. سپس در تطور از حماسه به ادبیات عامه نیز متناسب با ذوق و پسند مردمان دگردیسیهایی مییابد. از این رو، یک درونمایه اسطورهای گاه چنان از اصل خود فاصله میگیرد که پی بردن به سرمنشاء آن، بسیار مشکل مینماید. در این جستار کوشش شده است که پیوند طلسم جمشید با گسستن فره پهلوانی او و پیوستنش به گرشاسپ در منظومههای پهلوانی سامنامه، گرشاسبنامه، بهمننامه، فرامرزنامه، جهانگیرنامه و شهریارنامه، همچنین طومار نقالی شاهنامه طومار هفت لشکر، طومار کهن شاهنامه فردوسی، طومار شاهنامه فردوسی، زرّینقبانامه و طومار سام سوار و دختر خاقان چین، مورد بررسی قرار گیرد. از دید نگارندگان، طلسم جمشید و کوشش پهلوانان سیستانی در گشودن آن و دستیابی به گنج یا شمشیر تعبیه شده در طلسم، بازنمود نمادین پیوستن فره پهلوانی جمشید به گرشاسپ است که به صورت دگردیس یافته در منظومههای پهلوانی و طومارهای نقالی، تبلور یافته است.
Machine summary:
در این جستار کوشش شده است که پیوند طلسم جمشید با گسستن فره پهلوانی او و پیوستنش به گرشاسپ در منظومه های پهلوانی سام نامه ، گرشاسب نامه ، بهمن نامه ، فرامرزنامه ، جهانگیرنامه و شهریارنامه ، همچنین طومار نقالی شاهنامه ، طومار هفت لشکر، طومار کهن شاهنامه فردوسی، طومار شاهنامه فردوسی، زرین قبانامه و طومار سام سوار و دختر خاقان چین ، مورد بررسی قرار گیرد.
تکرار این بن مایه در چندین منظومۀ حماسی نظیر سام نامه ، جهانگیرنامه ، فرامرزنامه ، شهریارنامه و گرشاسب نامه و همچنین چندین طومار نقالی قابل تأمل است و نشان میدهد این مضمون میبایست خاستگاهی کهن و اسطوره ای داشته باشد که در گذر زمان ، با دگرگونیها و جایگشت هایی از گسترة اساطیر به منظومه های پهلوانی و طومارهای نقالی راه یافته است .
طلسم جمشید و پیوند آن با انتقال فره به گرشاسپ چنان که اشاره شد بنا بر باور نگارندگان این مقاله ، طلسم جمشید و گشودن آن به وسیلۀ سام ، بازنمود دیگرگون انتقال فر جمشید به گرشاسپ تواند بود که در برخی از منظومه های پهلوانی تبلور یافته است و اگرچه در گذر زمان ، این روایت اسطوره ای دستخوش دگردیسیهایی شده ، اما باز در فحوای روایات مورد بحث در این جستار، رگه هایی از اصل روایت انتقال فره را میتوان نظاره گر بود که در ذیل فهرست وار به آن ها اشاره میشود.