Abstract:
تبیین و توجیه کیفیت معاد جسمانی در دیدگاه امام خمینی، کارآیی حکمت صدرایی و مبانی عمیق آن در تبیین و تحکیم باورهای دینی را به نمایش میگذارد و از تفکر پویا و فعال حکمت متعالیه در ادوار مختلف خبر میدهد. اما برخی در این فضا با شبههآفرینی، به تحریف نظریات ایشان برخاستهاند تا به تبع آن، صدراستیزی را ـ بهویژه در نظریه معاد جسمانی ـ به معظمله نسبت دهند.<br /> نقد مستند به تقریر مستحکم امام از معاد جسمانی صدرایی و تبیین و تحلیل آمیخته به دفاع ایشان از مبانی فلسفی حکمت متعالیه، ضمن رد ادعاهای شبههمحور برخی تفکیکگرایان، راهگشای نیل به اندیشه ناب حکمت متعالیه نیز خواهد بود. مبانی متعالی امام خمینی1 همان مبانی صدرایی با تبیین و توجیه مبتنی بر درونمایههای دینی و آیات و روایات میباشد.<br /> امام نگاه چند جانبه صدرالمتألهین به معاد را در اضلاع معرفتشناختی و هستیشناختی و علمالنفس دنبال نموده و آن را وافی به درک کیفیت معاد معرفی میکند. ایشان در بُعد معرفتی، گذر از سطحینگری و عوامگرایی در درک کیفیت جسمانیت معاد و رد معاد عنصری را شرط لازم اعلام میکند و در بُعد هستیشناختی، مراتب وجودی نفس در دو نشئه و تفاوت رتبی وجود دنیا و آخرت و ارتقای وجودی جسم از وجود بالقوه و مادی به وجود بالفعل را مورد اهتمام قرار میدهد. همچنین در بُعد معرفت نفس، نشأت وجودی نفس و کیفیت وجود آن در نشئات مختلف و رابطه نفس و بدن را برای درک کیفیت جسمانیت معاد شرط اساسی میداند.
Machine summary:
بنابراین به هیچوجه سخن از این نیست که نظریه معاد صدرایی بر خلاف عقیده معروف نزد مسلمانان است؛ چه رسد به اینکه فهم عموم اصل بوده و هرگونه تفاوت، اگرچه تفاوت مبتنی بر معیارهای دینی و مبانی عقلانی، مساوی انحراف از دین باشد.
اما مدعی با هنر تحریف عبارت، در صدد است القا کند که چون تصویر کیفیت معاد مخالف فهم مسلمانان میباشد، کل نظریه معاد صدرا مردود است؛ آنهم در موضعی که اصلا امام در صدد نقد و بررسی و حتی شرح نیست تا بتوان از اطلاق آن به نفع خویش بهرهبرداری کرد.
حضرت امام میگوید: متکلمین آن را به خاطر عدم آشنایی به اصطلاح بر ماده اخص حمل نمودهاند و به واسطه همین عدم آشنایی، ناصیه نورانی اهل توحید را با کلوخ تکفیر شکسته و – چنانکه آن مرد در کربلا، جبین نورانی صدرنشین مسند حق را خونین نمود - خونین کردهاند و بعد آخوند هر چه فریاد زد که من قائلم معاد جسمانی است و عین این بدن است، تلقی به قبول نکرده و صدرالکفرهاش خواندند (موسوی خمینی، 1381، ج1، ص60).
بنابراین برای مدعیانی که با تقلید از روش پیشینیان خود، هم منکر تجرد نفس بوده و هم منکر معاد جسمانی با تصویر صدرایی هستند (اصفهانی، بیتا، ص 9؛ تهرانی، 1374، ص260 و 270)، این فرازهای صریح گفتار امام کافیست تا از تحریف دیدگاه ایشان مشعوف نباشند.
سخنان شیوای امام خود گویای تمام مطلب است: چنانکه محدثین ما که چهبسا روح را جسم لطیف حال در جسم کثیف بدنی دانستهاند، غافلند از اینکه لازمه قول آنها، اولا تداخل اجسام بوده که محال است و ثانیا انکار معاد است؛ گرچه این غفلتی است از اینها که به لازمه قولشان توجه ندارند (موسوی خمینی، 1381، ج3، ص100).