Abstract:
در سالیان اخیر پژوهشهایی در باره الگوپذیری سازمان پرورش افکار از وزارت تبلیغات آلمان انجام شده است. با این همه در مورد تأثیر احتمالی ساختار و فعالیتهای وزارت تبلیغات آلمان در زمان هیتلر بر شکلگیری و فعالیتهای سازمان پرورش افکار ایران در دوره رضا شاه پهلوی، اثر مستقلی به چاپ نرسیده است. مقاله حاضر بخشی از اسناد آلمانی و ایرانی موجود در زمینه روابط دو دولت را در این دوران (1320/1304-1941/1925) مورد بررسی قرار داده و این احتمال را مورد ارزیابی قرار میدهد.این مقاله در صدد است به این سؤال پاسخ دهد که احتمال اثرپذیری و الگوگیری سازمان پرورش افکار از وزارت تبلیغات آلمان بهلحاظ ساختاری و رویکردهای فرهنگی به چه میزانی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سازمان پرورش افکار بنا بر مقتضیات سیاسی، فرهنگی و تاریخی تا اندازه زیادی با الگوبرداری از برنامههای مشابه در وزارت تبلیغات آلمان شکل گرفته و از آن متأثر بوده است. این اثرات در دو مورد الگو برداری از سبک زندگی غربی و ترویج تمامیت خواهی سیاسی شاخصتر است.
Machine summary:
نوشتار حاضر در صدد بیان مشابهت های دو نهاد فرهنگی مورد نظر؛ یعنی وزارت تبلیغات آلمان و سازمان پرورش افکار در ایران است و ضمن بررسی این احتمال به 1 - propaganda Ministry of public enlightenment and.
تکنیک های مورد استفاده گوبلز در رویکردهای تبلیغاتی اش و به طور مشخص ابزار به کار رفته و اهداف آن به ما در شناخت وجوه مشترک این دو نهاد تبلیغاتی؛ یعنی وزارت تبلیغات آلمان و سازمان پرورش افکار در ایران کمک مؤثری خواهد نمود.
یک مخاطب نوجوان برنامه های سازمان پرورش افکار در آن مقطع زمانی اشاره میکند: «گاهی افسران و سربازان هم به مدرسه میآمدند و نمایش نظامی میدادند و موجب تشویق و تهییج بیشتر شاگردان میشدند» (حجتی، ١٣٧٧: ٢٥٤) ارتش نهادی قدرتمند در دست شاه بود که به واسطه آن بر تمامی نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تسلط داشت (ذاکراصفهانی، ١٣٨٦: ٧١) و از این جهت به آلمان هیتلری شباهت داشت .
نتیجه از مقایسه اهداف و فعالیت های وزارت تبلیغات آلمان و سازمان پرورش افکار؛ با توجه به روابط گسترده دولت های ایران و آلمان در زمان رضاشاه - هیتلر و تمایلات شاه به سیاست های هیتلری و انتخاب وزیری ژرمانوفیل ؛ یعنی احمد متین دفتری و نارضایتی دولت و ملت ایران از عملکرد دولت های روس و انگلیس ، این احتمال تقویت میشود که دولت مردان متولی امر فرهنگ ، در ایران عصر رضاشاهی؛ همچون متین دفتری و دیگران با اطلاعات و آگاهی هایی که از تغییر و تحولات آلمان داشتند و بعضا به دلیل تحصیل و زندگی در آن کشور و تسلط به زبان آلمانی، تا حدودی تعلق خاطری به سیاست ها و پیشرفت های آن کشور پیدا کرده بودند، طراحی و اجرای الگوی فرهنگی تبلیغات آلمانی را در ایران در قالب سازمان پرورش افکار پیگیری کرده اند.