Abstract:
افکار عمومی یا توجه به توده مردم از دیرباز در تاریخ انسانی حضور و حیات داشته است هر چند که تا عصر روشنگری مصطلح نبوده و مورد بررسی علمی قرار نگرفته است. با وجود سلطه بدون چون و چرای پادشاهان و حاکمان بر زندگی مردم، بدون تردید آنها یکی از اجزاء و ارکان شکلدهنده حکومتها بودهاند که میزان اهمیت مردم در حوزه سیاست به نوع جایگاه و رویکردی بر میگردد که نزد حاکمان خود داشتهاند. در خلال نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی ایران آققویونلوها بر غرب ایران حاکم بوده و سازمان حکومت به گونهای قبیلهای شکل گرفته و اداره میشد. حکومت آققویونلو اگر چه بیشتر اوقاتش صرف کشمکش بین رهبران قبیله میشد اما نمیتوانست بیتوجه به مردم و شرایط اقتصادی- اجتماعی حاکم بر جامعه خویش باشد زیرا که هر حکومتی نیازمند شناساندن حق حکومت خود نزد مردم حکومت شونده جهت مورد پذیرش قرار گرفتن از جانب آنها میباشد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای قصد آن دارد تا رویکرد حکومت آققویونلو را در جلب افکار عمومی جهت ایجاد پذیرش و مقبولیت مردمی بررسی کند. از منظر این پژوهش آققویونلوها پس از تثبیت و استقرار حکومت خود به ویژه در دوره حکومت اوزون حسن یکی از مهم ترین وظایف پادشاه نسبت به مردم تحت تابعیت خود را اعاده دادرسی و برپایی عدالت در سطح جامعه و توجه به مسائل و مشکلات آنها میدانستند. علاوه بر این حکومت آققویونلو در جریان جلب توجه افکار عمومی نسبت به خود مسئله تسهیل هر چه بیشتر جریان اخذ مالیات و کاستن از فشارهای اقتصادی و مالی را مد نظر و موضوع دین را نیز جهت فراهم آوردن زمینههای شناسایی و پذیرش حکومت خود در نزد عامه مردم مورد توجه قرار داد.
Machine summary:
دوره های حکومت اوزون حسن ، یعقوب و احمد آق قویونلو در جهت ایجاد حکومتی بر مبنای موازین شریعت و متمرکز، سیاست تضعیف این امتیاز در دستور کار قرار گرفت زیرا که ساختار اجتماعی- اقتصادی شکل گرفته متأثر از این امتیاز، به گونه ای بود که نوعی استثمار بیهدف را برای اقتصاد جامعه اسلامی فراهم آورده بود (زرین کوب ، ١٣٨٥: ١٩).
اوزون حسن در تمام دوران قدرت خود چه قبل از رسیدن به سلطنت مانند در پیش گرفتن سیاست هایی در زمینه توجه به دین و حوزه شریعت ، گرایش های مسالمت آمیز نسبت به اسیران جنگی و مردم قلمروهای حاکمان شکست خورده از وی و چه بعد از آن ، در گفتارهای شفاهی (خطاب به فرستادگان جهانشاه ) و نیز مکتوب (فرمان ها و دستورهای صادره برای حاکمان و سایر کارگزاران حکومتی) توجه به رفاه و آسایش و رفع ظلم و ستم از مردم را همیشه مورد توجه قرار میداد که این امر دوره سلطان یعقوب نیز جاری و ساری بود.