Abstract:
شاهنامهی استاد ابوالقاسم فردوسی اثری است که سیمای تاریخ و فرهنگ ایران را در خود متجلّی ساخته و به عنوان یک اثر ملّی مورد توجّه قومیّتهای این مرز و بوم بوده است؛ یکی از این اقوام که همواره به شاهنامه و دیگر آثار حماسی ایرانیان به دیدهی احترام نگریستهاند، کّردها میباشند. شاعران کُردزبان، بخشهایی از شاهنامه و دیگر آثار حماسی را به کُردی ترجمه و یا بازآفرینی کرده و آن را با توجّه به محیط زندگی خود، به رشته تحریر در آوردهاند. یکی از این آثار، منظومهی ضحاک و کاوهی آهنگر اثر شاهرخ کاکاوند - از شاعران قرن دوازده و اوایل قرن سیزده هجری- است که میتوان آن را ترجمهای آزاد از شاهنامهی فردوسی به حساب آورد. در این مقاله سعی بر آن است تا بخشی از منظومه کُردی کاکاوند - پادشاهی جمشید- را با شاهنامهی فردوسی مقایسه کرده، سپس به ویژگیهای این اثر پرداخته شود.
Machine summary:
البته نباید از نظر دور داشت که فردوسی گرچه منی کردن و غرور جمشید را سبب نابودی او می داند، اما به بداقبالی او نیز اشاره می کند: چو جمشید را «بخت شد کندرو» بـه تنـگ انـدر آمـد سـپهدار نـو برفـت و بـدو داد تخـت و کـلاه بزرگـی و دیهـیم و گـنج و سـپاه (فردوسی ، ۱۳۸۶، ص ۵۱) در گرشاسب نامه هم بخت برگشتگی جمشید سبب شد تا ضحاک صاحب تخـت او شود: ســـراینده دهقـــان مؤبـــد نـــژاد ز گفــت دگــر موبــدان کــرد یــاد که بر شـاه جـم چـون برآشـفت بــه ناکــام ضــحاک را داد تخــت بخت (اسدی طوسی ، ۱۳۵۴، ص ۲۱) در منظـومة کوشـنامه ، جمشید تا پایان دوران پادشـاهی اش یـزدان پرست اسـت و مرتکب هیچ گنـاهی نمـی شـود؛ و در پایـان عمـرش ، بـی مهـری سـپهرگـردان عامـل بخت برگشتگی او می شود: بدان روزگاران چو گـردان سـپهر ز جمشــید ببریــد پیونــد و مهــر جهان شد به فرمان ضـحاک دیـو ز هر سـو برآمـد ز دیـوان غریـو ز گیتــی ز یــزدان پرســتان نشــان گسســته شــد از بــیم جادوفشــان (ایرانشان ، ۱۳۷۷، ص ۱۸۷) ٤-٥- کشته شدن مرداس به دست ضحاک در شاهنامه ، ابلیس ، ضحاک را پند می دهد که با وجود شخصیتی چون او، نیازی بـه پدرش مرداس نیست ؛ و چون مرداس تندرست است و چه بسا سالیان درازی عمر کنـد، بهتر آن است که ضحاک او را از میان بردارد و خود به جای او بنشیند: یکــی مــرد بــود انــدران روزگــار ز دشـــت ســـواران نیـــزه گـــزار گرانمایـه هـم شـاه و هـم نیـکمـرد ز تــرس جهانــدار بــا بــاد ســرد کــه مــرداس نــام گرانمایــه بــود بـه داد و دهـش برتـرین پایـه بـود...