Abstract:
اگرچه در سال های نخستین هجوم مغولان، بسیاری از عناصر و شاخصه های فرهنگی ایران در معرض انهدام قرار گرفتند، ولی مدتی بعد شاهد نوعی بازتولید فرهنگی در این دوران هستیم. حمایت مادی و معنوی از دانشمندان و پژوهشگران و به وجود آمدن مراکز بزرگ علمی، از جمله رصدخانه ها، درپوشش نهادهای بزرگ وقفی، اسباب این مهم را فراهم می کرد. در مقاله حاضر، منظور از توسعه فرهنگی، در حقیقت گسترش روز افزون ارزش ها و مظاهر فرهنگی ایران در دوران حاکمیت مغولان و ایلخانان از طریق اقدامات خواجه نصیرالدین طوسی و شاگردانش می باشد. نگارنده کوشیده است با برقرار نمودن تعادل بین شاخص های توسعه فرهنگ ایرانی، مانند میزان گسترش کمی و کیفی تعلیم و تربیت، ایجاد فضای مناسب برای تحقیقات علمی و آفرینندگی فرهنگی، گسترش علائم و نمادهای خصوصی فرهنگ ایران از طریق آلات رصدی، استنساخ کتب و تولیدات علمی گوناگون در حوزه مورد مطالعه، نشانه های فرهنگ ایرانی را بیابد؛ بنابراین، با استفاده از روش تاریخی، منابع تحقیقی و پژوهش های صورت گرفته را با منابع اصلی مقایسه کرده و در صورت وجود اختلاف، به بررسی و نقد آن ها پرداخته است. در این پژوهش، گذشته از معرفی حوزه علمی نصیریه و تولیدات علمی آن ها بر معرفی و ردیابی فعالیت های علمی شاگردان خواجه نصیر و نقش مهمی که در حفظ زنجیره احیای فرهنگ ایرانی ایفا نمودند، تاکید گردیده است.
Machine summary:
وی حتی رساله ی خویش را باذکری از انوشیروان این گونه به پایان می رساند: آن خسروان که نام نکوکسب کردهاند رفتند و یادگار از ایشان جز آن نماند نوشین روان اگرچه فراوانش گنج بود جز نام نیک ازپی نوشین روان نماند (بیانی ،١٣٨١ : ٢/٣٧١) بدین ترتیب ، خواجه نصیر طوسی به اتفاق چند تن از دانشمندان شهیر آن عصر در سال ٦٥٧ هجری قمری شروع به بنای رصدخانه ی مراغه نمود.
غیر از تألیفات مذکور، آثاری دیگر نیز در حکمت داشته ، از جمله کتاب «حکمه العین » که شرح هایی بر آن نوشته شد و از جمله ی کتب درسی متداول میان طالبان حکمت گردید (خواندمیر، همان: ٣/١٠٧؛ عبداللطیف قزوینی، ١٣٨٦ :١٦٩) همام الدین تبریزی نیز ظاهرا زمانی از شاگردان خواجه نصیر بوده است .
و اوصاف الاشراف در تصوف، رساله ای مختصر به زبان فارسی دربارهی اخلاق عرفا و زهاد که به گفته ی خواجه نصیر، بنا به درخواست و میل شمس الدین محمدجوینی نگاشته شده است (طوسی، همان: ٤).
نکته ی دیگری که ذکر آن در این جا سودمند به نظر میآید، آن است که در این عهد، موضوع تهیه ی کتاب از نظر درسی بسیار مورد توجه بود و همین امر موجب آن میشد که تلخیص کتابها و نوشتن شرح و حاشیه بر آنها و تألیف کتب مختصر و متوسط و مفصل در علوم مختلف ، اعم از شرعی و عقلی و ادبی بین غالب حکما و علما متداول باشد و حتی بعید نیست که سبب دست زدن خواجه نصیرالدین طوسی، بزرگترین دانشمند این عهد، به تحریرات مختلف ریاضی، خود همین امر بوده باشد.