Abstract:
صحبت از واقعیت همواره با انسان همراه بوده است .از اینرو کسانی که برای کلی واقعیت مستقل از افراد
قائل بودند. در تمامی جوامع، وجود انسان های واقع گرای دلسوز و آگاه ضروری بوده؛ میطلبد تا از وقایع
موجود در جامعه پرده برداری کنند. پرده برداران از واقعیت های جامعه، در اصطلاح ادب اروپایی
رئالیست نامیده می شوند که از روش واقع گرایی در آثار خویش بهره برده مشکلات جامعه را آشکار
می سازند. هدف از این مقاله بررسی مقایسه بین آرا و اندیشه های جان لاک در تجربه گرایی مدرنیست با
خط مشی گذاری های رئالیسم اسلامی است. این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد و اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و اطلاعات عمومی محقق گردآوری شده است. نتایج نشان داد که دیدگاه علامه،
وجود اختلاف و تعارض در آرا و عقاید مردم و بطور اساسی و جوهری هرگونه تفکر تبعیض آمیز را در
این باره طرد می کند، زیرا از نظر نوع بین هیچ گروهی از انسانها (زنان، مردان، بردگان و. . .) تفاوتی وجود
ندارد تا بتوان بر اساس آن این حق را از آنان سلب کرد. طبق این نظریه هرگونه محروم کردن و روا داشتن
تبعیض (در امر تعلیم و تربیت) کاری غیر اصولی و طبعا با طبیعت انسانی مخالف است این دیدگاه به نظریه
جان لاک که معتقد بود اتباع جامعه حقوقی از جمله آزادی، مساوات و حق طغیان قائل است و معتقد است
که مردم خالق قانون اند و هدف قانون حفظ گروه اجتماعی است لذا باید محدود به منافع جامعه باشد و از
آن تجاوز نکند.
Machine summary:
هدف از اين مقاله بررسي مقايسه بين آرا و انديشه هاي جان لاک در تجربه گرايي مدرنيست با خط مشي گذاريهاي رئاليسم اسلامي است .
طبق اين نظريه هرگونه محروم کردن و روا داشتن تبعيض (در امر تعليم و تربيت ) کاري غير اصولي و طبعا با طبيعت انساني مخالف است اين ديدگاه به نظريه جان لاک که معتقد بود اتباع جامعه حقوقي از جمله آزادي، مساوات و حق طغيان قائل است و معتقد است که مردم خالق قانون اند و هدف قانون حفظ گروه اجتماعي است لذا بايد محدود به منافع جامعه باشد و از آن تجاوز نکند.
ارتباط بين مقولات فلسفي و جنبه هاي مختلف تعليم و تربيت از ديدگاه رئاليسم اسلامي چون بين جهان بيني (مقولات فلسفي) و ايدئولوژي يک رابطه منطقي وجود دارد، در تعليم و تربيت (که از نوع ايدئولوژي است ) نيز ميتوان چنين ارتباطي را بخوبي نشان داد (مطهري ، .
(1359 مرحوم علامه طباطبايي در همگاني بودن کسب علم و دانش براي همه انسانها به جهت اشتراک در نوع (يعني اينکه نوع انسان ويژگي خاصي دارد) بطور اساسي و جوهري هرگونه تفکر تبعيض آميز را در اين باره طرد ميکند، زيرا از نظر نوع بين هيچ گروهي از انسانها (زنان ، مردان ، بردگان و.
طبق اين نظريه هرگونه محروم کردن و روا داشتن تبعيض (در امر تعليم و تربيت ) کاري غير اصولي و طبعا با طبيعت انساني مخالف است اين ديدگاه به نظريه جان لاک که معتقد بود اتباع جامعه حقوقي از جمله آزادي، مساوات و حق طغيان قائل است و معتقد است كه مردم خالق قانون اند و هدف قانون حفظ گروه اجتماعي است لذا بايد محدود به منافع جامعه باشد و از آن تجاوز نكند.