Abstract:
رشد شتابان جمعیت و توسعه فیزیکی مناطق، همواره توزیع بهینه خدمات عمومی را با مشکل مواجه ساخته است. این امر منجر به عدم تعادل فضایی مناطق در گذر زمان شده است. هدف پژوهش حاضر «سنجش میزان توسعهیافتگی شهرستانهای استان کرمان» در دو برهه زمانی کاملا متفاوت (1390 و 1394) میباشد. رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و ماهیت آن میتواند کاربردی باشد. بدین منظور دادههای آماری موردنظر، از سازمانهای مربوط اخذ و جهت سنجش دادهها از پرسشنامهای در قالب نظرات خبرگان و صاحبنظران امر استفادهشده است. در این پژوهش شهرستانهای استان بر اساس 48 مولفه در قالب هشت شاخص کلی (بهداشتی، آموزشی، فرهنگی، جمعیتی، اشتغال، زیربنایی، خدمات شهری و کشاورزی و دامداری) که با استفاده از مدل تصمیمگیری چندمعیاره تاپسیس صورت پذیرفت. جهت وزن دهی ترکیبی شاخصهای پژوهش، از مدلهای ویکور وAHPF استفاده شد. در نهایت جهت ترکیب مدلهای فوق از روش ادغام استفاده گردید. همچنین مقایسه وضعیت شهرستانهای استان کرمان از سال 1390 تا 1394 به لحاظ وضعیت توسعهیافتگی بیانگر آن است که تمامی شهرستانها تغییرات محسوسی نداشته و در همان سطح باقیمانده است بهجز شهرستان زرند که در سال 1390 که براساس وزن به دست آمده در دو مدل فازی برابر با (0.045) و ویکور (0.811) در سطح نامطلوب قرار داشته که در سال 1394 به رده نسبتا مطلوب و با وزن فازی (0.042) و وزن ویکور (0.799/) ارتقا یافته است. در انتها جهت از بین رفتن اختلاف رتبهها در مدلهای مذکور و با ترکیب روشهای وزن دهی از مدل ادغام استفاده شده است. نتایج این مدل نشان میدهد: شهرستانهای استان کرمان در سطوح مختلف برخورداری قرار گرفتهاند. به طوریکه شهرستانهای کرمان، جیرفت و رفسنجان به ترتیب رتبههای اول تا سوم و بدون تغییر در هر دو دوره زمانی در سطح بالای برخورداری قرار گرفته و شهرستان های فهرج، نرماشیر، ریگان و قلعه گنج محرومترین مناطق شناخته می شوند.
Machine summary:
همچنین مقایسه وضعیت شهرستان های استان کرمان از سال ١٣٩٠ تا ١٣٩٤ به لحاظ وضعیت توسعه یافتگی بیانگر آن است که تمامی شهرستان ها تغییرات محسوسی نداشته و در همان سطح باقیمانده است به جز شهرستان زرند که در سال ١٣٩٠ که براساس وزن به دست آمده در دو مدل فازی برابر با (٠,٠٤٥) و ویکور (٠,٨١١) در سطح نامطلوب قرار داشته که در سال ١٣٩٤ به رده نسبتا مطلوب و با وزن فازی (٠,٠٤٢) و وزن ویکور (٠,٧٩٩/) ارتقا یافته است .
بیش از دو دهه است که در ایران سیاست گذاران ، برنامه ریزان و صاحب نظران ، روش های مختلف برنامه ریزی از قبیل منطقه ای، فضایی و آمایش سرزمین را مورد توجه قرار داده اند تا با استفاده عملی از روش های مذکور ضمن تأکید بر توان ها و منابع محیطی نواحی جغرافیایی، توسعه ای جامع فراگیر مبتنی بر تعادل منطقه ای در زمینه های طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از طریق تدوین استراتژیهای مطلوب و درون زا در عرصه ملی برقرار سازند (زیاری و همکاران ، ١٣٨٨: ٢٠).
این پژوهش درصدد است به تحلیل میزان توسعه یافتگی و نابرابریهای فضایی و روند تغییرات حاصل شده طی مقایسه دو بازه زمانی ١٣٩٠ و ١٣٩٤ در استان کرمان بپردازد که کمتر مورد توجه برنامه - ریزان بوده و خلأ آن در برنامه ریزیهای منطقه ای به چشم میخورد.