Abstract:
در این مقاله، ابتدا معراج پیامبر به شیوه روایت نظامی گنجوی بحث و تحلیل میشود. معراج از وقایعی شگرفی است که برای شخص پیامبر اتفاق افتاد. هریک از مفسران، اهل حدیث و روایت و تحلیلگران دینی براساس مشرب عرفانی یا دینی خود (تسنّن یا تشیّع) گزارشهای جالبی دادهاند.
محتوای گزارشهایی که از نحوة معراج پیامبر شده است با بسیاری از آموزهها و تجربیات عرفانی همسو است؛ یعنی عارفان و صوفیان سعی کردهاند برخی از مبانی عرفانی و پیکرة آن را با سیر روحانی و جسمانی پیامبر همسو کنند. مبانی و مفاهیمی مانند «تجلی حق»، «ستر»، «حجاب»، «مشاهده»، «دل» و مانند اینها از ایندستهاند.هدف عمدة پژوهش، بازخوانی، نقد و تفسر معراج پیامبر و همخوانی برخی از مفاهیم پرورشیافتة عرفانی، مطابق با آن است.
Machine summary:
رؤیت خدا در شب معراج: آیت نوری که زوالـش نبود دید به چشمی که خیالش نبود دیدن او بیعرض و جوهـر است کز عرض و جوهر از آن سو ترست مطلق از آنجا که پسندیدنیست دید خدا را و خدا دیدنیست دیدنش از دیده نباید نهـفت کوری آن کس که به دیده نگفت دید پیمبر نه به چشمی دگر بلکه بدین چشم سر ایـن چشم سـر دیدن آن پرده مکانی نبود رفتن آن راه زمانی نبـود هرکه در آن پرده نظرگاه یافت از جهت بیجـهتی راه یـافت هست و لیکن نه مقـرر به جای هر که چنین نیست نباشد خـدای (همان، 1343: 18- 19) چون حجاب هزارنور درید دیده در نور بیحجاب رسید گامی از بود خود فراتر شد تا خـدا دیدنش میسر شد دید معبود خویش را به درست دیده از هرچه دیده بود بشست (همان، 1363، هفتپیکر: 13) محمد در مکان بیمکانی پدید آمد نشان بینشانی کلام سرمدی بینقل بشنید خداوند جهان را بیجهت دید (همان، 1313، خسرو و شیرین: 440) گـامی از بود خود فـراتر شـد تا خدا دیدنش میسر شـد دید معـبود خویش را بـه درست دیده از هرچه غیر بود بشسـت دیده بر یکجهت نکرد مقـام کز چپ و راست میشنید سلام زیر و بالا و پیش و پس، چپ و راست یکجهت گشت و ششجهت برخاست (همان: 13) چنانکه گفتیم دیدن پیامبر به چشم سر، از نکات بارز اعتقاد اشاعره درخصوص معراج نبوی و اختلاف عقیدة آنان با مذاهب دیگر در اینباره است.