Abstract:
در میان فیلسوفان مسلمان ابنسینا توجه خاصی به مسئله معاد دارد بهگونهای که میتوان ادعا نمود او بیش از همه حکمای مسلمان به تقسیم نفوس انسانی در آخرت و مراتب سعادت و شقاوت ایشان پرداخته است. ابنسینا در پنج اثر از آثار خویش شش تقسیمبندی ارائه نموده است که در متن مقاله به تفصیل به آنها پرداخته شده است. علاوه بر اهمیت خود این تقسیمبندیها، در دل این تقسیمبندیها نکات و مطالب تازهای در مسائل معاد برای ما روشن میشود که شیخ هنگام بحث از معاد به تصریح به آنها نپرداخته است. از جمله اینکه: ابنسینا منکر معدوم شدن نفوس ناقصه پس از مرگ است، او مهمترین عامل در نیل به سعادت یا شقاوت را نظر میداند نه عمل، ابنسینا در در مسئله نجات یک فیلسوف بسیار خوشبین است اما در عین حال خلود برخی نفوس در عذاب را نفی نمیکند، افلاک در معادشناسی ابنسینا نقش مهمی دارند و ... نوشتار حاضر با شیوه تحلیلی ـ توصیفی شش تقسیم مذکور و نکات قابل استنباط از آنها را در دو بخش و ذیل عناوین مشخص مورر بررسی قرار داده است.
Machine summary:
شاهد دیگر آنکه ابنسینا در تقسیمبندی رساله سعادت در معرفی مرتبهای از نفوس که فقط معقولات اولی را ادراک کردهاند، تصریح میکند که این نفوس، مبصر به کمالات خود خواهند شد اما از آنجایی که وصول به آن عقاید عقلی جز به وسیله قوای بدنی میسر نیست تا ابد این شوق به کمال در وجود آنها باقی است و تا ابد کور، کر و ناراحتند و مشتاق برگشت به عالم جسمانیاند.
اگرچه همچنانکه گذشت، شاهد بودیم که ابنسینا در مسئله نجات، فیلسوفی خوشبین بوده و قائل به نجات حداکثری است، اما او در ذیل چهار تقسیمبندی (یعنی تقسیمبندیهای رساله اضحویه، اشارات، نجات و رساله سعادت) تصریح میکند که تعدادی از نفوس دچار شقاوت ابدی میشوند و از عذاب رهایی نمییابند.
جالب توجه است که شیخ طوسی، متکلم بزرگ امامی، در کتاب الاقتصاد برای اثبات ضرورت وجود محدث برای عالم حادث ابتدا از همین قیاس باقلانی استفاده کرده است؛ اما در ادامه، آن را در قالب همان قیاس معروف معتزله (یعنی قیاس با افعال جوارحی انسان و اثبات نیازمندی افعال انسان به او به دلیل حدوث آنها) تبیین نموده است.
تقریر ابواسحاق شیرازی تحریر دیگری از طریق تخصیص، که در کلام اشعری برای اثبات نیازمندی حادث به محدث ارائه شده تقریری است که ابواسحاق شیرازی (476 ق) عرضه نموده و در آن به ضرورت وجود مخصص خارجی برای حدوث و سایر صفات اجسام عالم مثل انسان اشاره کرده است.