Abstract:
حقوق بینالملل به مثابه گرایش علمی دارای اجزای متشکلهای (سیستمها، رژیمها و (مجموعه) قواعد حقوقی) است که به واسطه وضعیت یا عواملی به وحدت میرسد و به شأن نظام نایل میآید. یکی از مفاهیمی که ادعا میشود به مثابه عامل وحدتساز در اجزای متشکله حقوق بینالملل، سلسله مراتب و نظم برقرار مینماید، مفهوم قاعده آمره است. با این همه در رابطه با ابعاد مختلف قاعده آمره از نظر مفهومی و علمی، اختلاف نظر وجود دارد. بعد از شکلگیری مفهوم قاعده آمره، دیدگاههای متمایزی راجع به مفهوم و تعریف آن در قلمرو حقوق بینالملل مطرح شده است. این دیدگاهها را میتوان در دو قالبِ فهم کلاسیک و فهم جدید از قاعده آمره طبقهبندی کرد. دیدگاه این پژوهش آن است که آموزههای متمایز در زمینه مفهوم قاعده آمره در قلمرو نظریات اندیشمندان حقوق بینالملل، گویای این واقعیت است که نگاه تکبعدی و تکساحتی به قاعده آمره نمیتواند گویای نقش سیال و پویای امروزی قاعده آمره در نظم حقوقی بینالمللی باشد. امروزه قاعده آمره به مثابه برجستهترین شاخصنظامساز محتوایی حقوق بینالملل، نظر به پیچیدگی روزافزون حقوق بینالملل، لاجرم در کالبدها و فنون متمایز حقوقی باید ظهور نماید تا قادر باشد، ویژگی نظمآفرینی خود را حفظ کند.
Machine summary:
ورودروس قاعده آمره را اصلی اخلاقی در بالاترین سطح سلسلهمراتب هنجاری معرفی نمود و شوانزربرگر معتقد بود که هر هنجار امری موجود نیز بر مظاهر سنت حقوق پوزیتیویستی مبتنی است و لذا تنها باید در این چارچوب فهم شود (Gangl, 1980: 73).
در این تعریف به محتوای قواعد آمره که میتواند ارزشها یا منافع مشترک و جهانی یا جامعه بینالمللی باشد، اشاره نشده است و تنها به اوصاف آن (غیرقابل تخطی بودن و اعتلای هنجاری نسبت به سایر هنجارهای حقوق بینالملل) توجه شده است که در این رابطه نیز مفهوم غیرقابل تخطی بودن و تمایز آن در خصوص قاعده آمره، از عدم قابلیت تخطی در رابطه با قواعد معمولی بیان نشده است.
به عنوان مثال ترینیداد، در درس آکادمی لاهه خود در سال 2005 با تشریح ابعاد مختلف مفهومی قاعده آمره، وجود قاعده آمره را به مثابه یک قاعده حقوقی حقوق پوزیتیویستی ادعا نموده و تلاش کرده است تا این ادعا را ضمن ارزیابی آن با ارائه مثالهای متعدد از مراجع قضایی و داوری بینالمللی به ویژه دادگاه بین آمریکایی حقوق بشر و دیوان بینالمللی برای یوگوسلاوی سابق، اثبات نماید (Augusto Cançado Trindade: 2005, 316).
- Linderfalk, Ulf, ( 2008), “The Effect of Jus Cogens Norms: Whoever Opened Pandora’s Box, Did You Ever Think About The Consequences?”, The European Journal of International Law, Vol. 18, No. 5.
- Von Verdross, Alfred, (1966), “Jus Positivism and Jus Cogens in International Law”, The American Journal of International Law, Vol. 60, p59.