Abstract:
بررسی و سنجش حضور و نقش آفرینی ایالات متحده ی آمریکا و روسیه در منطقه ی قفقاز نشان دهنده ی ایجاد تحول جدیدی در این منطقه است. به نظر می رسد ایالات متحده در نظر دارد تا در قالب مناسبات اقتصادی، تغییراتی را در ساختارهای اقتصادی و تکنولوژیکی کشورهای حوزه قفقاز ایجاد کند تا ضمن جایگزین ساختن الگوهای اقتصاد آزاد و سرمایه داری با اقتصاد متمرکز دولتی، زمینه های لازم را برای نفوذ و همچنین کنترل ساختار حکومتی دولت های تازه استقلال یافته و مقابله با مناطقی که آمریکا را با چالش روبرو می سازند فراهم آورد. از سوی دیگر روسیه که خود را پدرخوانده ی این منطقه ی استراتژیک می داند، بر اساس این دیدگاه که منطقه ی قفقاز به لحاظ اهمیت برای روسیه «خارج نزدیک» محسوب می شود در صدد است که از گسترش نفوذ آمریکا و ناتو در این منطقه بکاهد. بر این اساس در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به طرح این سوال پرداخته شده است که آیا پس از جنگ سرد، جنگ سرد جدیدی در منطقه قفقاز در راه است؟ فرضیه مقاله نیز در این قالب طرح گردیده است که به نظر می رسد حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنگ سرد جدیدی برای روسیه و سایر قدرتهای منطقه ایجاد کرده است. در مجموع به نظر می رسد با افزوده شدن هرروزه به جذابیت های اقتصادی، سیاسی، استراتژیک و نظامی منطقه ی قفقاز درگیری ها در این منطقه افزایش قابل توجهی یابد.
Machine summary:
به نظر مي رسد ايالات متحده در نظر دارد تا در قالب مناسبات اقتصادي، تغييراتي را در ساختارهاي اقتصادي و تکنولوژيکي کشورهاي حوزه قفقاز ايجاد کند تا ضمن جايگزين ساختن الگوهاي اقتصاد آزاد و سرمايه داري با اقتصاد متمرکز دولتي ، زمينه هاي لازم را براي نفوذ و همچنين کنترل ساختار حکومتي دولت هاي تازه استقلال يافته و مقابله با مناطقي که آمريکا را با چالش روبرو مي سازند فراهم آورد.
هارتلند جديد به مثابه عرصه رقابت روسيه و آمريکا ايالات متحده در نظر دارد تا در قالب مناسبات اقتصادي، تغييراتي را در ساختارهاي اقتصادي و تکنولوژيکي کشورهاي حوزه قفقاز ايجاد کند تا ضمن جايگزين ساختن الگوهاي اقتصاد آزاد و سرمايه داري با اقتصاد متمرکز دولتي ، زمينه هاي لازم را براي نفوذ و همچنين کنترل ساختار حکومتي دولت هاي تازه استقلال يافته فراهم آورد (ترک زاد،١٣٨٢: ١٣٦).
پيامدهاي حضور نظامي آمريکا در قفقاز: هنوز زود است که پيامدهاي حضور نظامي درازمدت آمريکا را در قفقاز پيش بيني کرد؛ اما در هر حال تبعات ژئوپلتيک و ژئواستراتژيک آن ممکن است منجر به ترسيم مجدد خطوط نفوذ کشورهاي منطقه نظير ايران، روسيه ، ترکيه ، چين و آمريکا گشته ، عصر جديدي در بازي بزرگ براي کنترل منابع انرژي و مسيرهاي انتقال آن به بازارهاي بين المللي آغاز گردد که در محيط جديد ژئوپلتيک، در واقع روسيه و ايران هستند که بايد بيشترين تغيير را در سياست هاي امنيتي و خارجي خود به عمل آورند (شفاعي ،١٣٨٤: ١٥٧).