Abstract:
به گواهی تاریخ ،پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام ، جمعیتی درسقیفه بنی ساعده جمع شده تا درباره انتخاب خلیفه تصمیم گیری کنند. پس از کشمکش های فراوان در این اجتماع ، ابوبکر به عنوان خلیفه برگزیده شد. وی پس از دوسال و چند ماه خلافت، به هنگام مرگ ، عمر را به خلافت برگزید، عمر نیز به هنگام درگذشت ، شورایی شش نفره برای انتخاب خلیفه پس از خود برگزید. در اینجا به نظر می رسد انتخاب خلیفه توسط عدهای از مردم ، انتصاب توسط خلیفه قبلی و انتخاب توسط شورا و اوصافی همچون قریشی بودن، مهاجری بودن و مسن تر بودن خلیفه به عنوان آراء و مبانی نظری برای مشروعیت خلفای نخستین ،توسط ایشان و بخش قابل توجهی از مسلمانان پذیرفته شده بود.و در تمام این دوران، امام علی و یاران ایشان مبنای نظری دیگری درباره نحوه تعیین خلیفه و اوصاف وی داشتند.
در این مقاله سعی شده، به این سوال پاسخ داده شود که سه خلیفه نخست از کدامین منبع، مشروعیت خود و یکدیگر را اخذ نموده و آراء آنها در انتخاب یکدیگر به خلافت چه بوده است؟ و آیا خود به مبانی خویش ملتزم بوده اند یا خیر؟ به نظر می رسد، آراء خلفای سه گانه برای انتخاب جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله ، با مبانی اسلام اصیل تفاوت داشته و این اختلاف ظاهرا سیاسی با خاندان اهل بیت علیهم السلام ریشه در اختلافات بنیادین اعتقادی داشته است .
Machine summary:
از این رو نویسنده تلاش میکند فارغ از اختلافات کلامی متاخر، با رویکرد توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع اصیل ، مقطع تاریخی خلفای سه گانه را مـورد تامـل قرار داده و آراء، مبانی و دیدگاههای ایشان را در انتخاب خلیفه ردیابی نموده و بـه ایـن سـوال پاسـخ دهد که آنها از کدامین منبع ، مشروعیت خود و یکدیگر را اخذ نموده اند؟ آراء و مبانی آنها در انتخـاب یکدیگر به خلافت چیست و تا چه میزان به مبانی خود ملتزم بوده اند؟ نتایج این تحقیق که به روش بنیادی و گردآوری کتابخانه ای حاصل گردید نشانگر آن است کـه آراء و مبانی خلفای سه گانه ، برای انتخاب جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) بـا مبـانی اسـلام اصیل تفاوت داشته و به نظر میرسد این اختلاف ظاهرا سیاسی، ریشه در اختلافات بنیادین اعتقادی داشته است .
انتصاب انتخاب خلیفه توسط مردم ، از جمله مبانی است که خلفای سه گانه به ویژه ابوبکر پس از رحلـت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) برای مشروعیت سازی خلافت خود بر آن تاکید داشت .
البته خلیفه دوم در زمان زمامداری خود علی رغم نگرش قومی و قبیله ای و با تاکید بـر قریشـی بودن جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله در سقیفه ، در روزهای منتهی به مرگ ، هنگامی کـه از او خواستند جانشین تعیین کند، یکی از سخنان او این بود که اگر سالم وابسته ابوحذیفه زنـده بـود، او را جانشین میکردم .